۱
روسری آبی (رخشان بنی اعتماد)؛ سال ۷۳ تولید و اکران شده است. عاشقانۀ لطیفِ جسورِ تحسین برانگیزی است. با گذشت این همه سال، هنوز هم دوست داشتنی است روسری آبی و رسول و نوبر. ضمن اینکه، تماشای باران کوثری در آن سن و سال + فرهاد اصلانیِ جوانِ آن وقت ها(به خصوص که « راه بی پایان» هم پخش می شود این روزها) جالب بود برای من.
۲
با دیک و جین در بازی زندگی؛ به دلیل به کاربردن برخی الفاظ ناپسند، استفاده از مواد مخدر در برخی صحنهها و به تصویر کشیدن برخی مسائل غیر اخلاقی، تماشای «با دیک و جین در بازی زندگی» در کشوری مانند آمریکا نیز برای کودکان کمتر از ۱۰ سال نامناسب تشخیص داده شده است؛ اما با لحاظ کردن سانسورهای احتمالی در تلویزیون ایران، این درجهبندی سنی غیر ضروری به نظر می رسد. داشتم با خودم فکر می کردم شاید به دلیل همین لحاظ کردن سانسورهای احتمالی بود که تماشای فیلم لذتی نداشت و دریغ از لبخند! چه برسد به خنده!!!
۳
قلقلک (مسعود نوابی)؛ از کمدی های مسخرۀ ایرانی که هی زور می زنند با اغراق های بی مزه و ادا و اطوار و جوک و لطیفه و … به آدم تلقین کنند که باید الان به این وضعیت بخندد! متنفرم! دقیقن مثل احساسِ من نسبت به این فیلم!!!
۴
کارگران مشغول کارند (مانی حقیقی)؛ معرکه بود! بیهوده ترین کار نوشتن و گفتن دربارۀ فیلمی است که به شدّت دیدنی ست! تماشای فیلم به جمیع آدم های بی هدف، بی انگیزه، بی پشتکار و … ووو … توصیه می شود اکیداً!
حجم سبز در 08/08/05 گفت:
از بین این فیلمایی که نوشتی فقط شهر فرشتگانو دیدم