چهار ستاره مانده به صبح

شروع یک رؤیای نو

تازگی، به لطفِ دوستی عزیز، شیرینِ مهربان، بعد از قرن‌های طولانی یک کتاب روان‌شناسی خواندم که دستِ برقضا خوب بود مطالبش با کلی کیس که هر گونه شرایط و شخصیتی را توضیح می‌دهد و تفسیر می‌کند. بخوانیدش اگر احساس می‌کنید دچار محبّت بی‌تناسب هستید! به عنوانش توجه نکنند آقایان! شما هم بخوانید به کارتان می‌آید.

اگر شما هم درگیر همسری هستید که فکر و ذکرتان را به خود مشغول کرده، بدانید که ریشه‌های این مشغله ذهنی به جای عشق هراس بوده است. زنانی که اضطرار گونه و بیش از حد تناسب محبت می‌کنند پر از هراس هستند، هراس از تنها شدن، هراس از اینکه کسی آن‌ها را دوست نداشته باشد، هراس از اینکه ارزشمند نباشند، نادیده انگاشته شوند و فراموش گردند. ما عشقمان را ارزانی مرد‌ها می‌کنیم به این امید که به پایان هراس برسیم. اما اگر محبت تولید محبت متقابل نکند به هراسمان اضافه می‌شود. وقتی با روشی که انتخاب کرده‌ایم به خواسته خود نمی‌رسیم بیشتر محبت می‌کنیم و گرفتار عشق بی‌تناسب می‌شویم.

عشقی که با تألم همراه باشد عشق بی‌تناسب است. وقتی بخش اعظم صحبت ما با دوستانمان درباره کسی است که او را دوست داریم، وقتی به او و مسائل و افکارش بهای بیش از حد می‌دهیم، وقتی تقریبا همه جملاتمان را با نام او شروع می‌کنیم، عشق بی‌تناسب داریم.
وقتی از بد اخلاقی‌ها، بی‌تقاوتی‌ها، دمدمی مزاجی‌ها و از تحقیر کردن‌هایش بی‌تفاوت می‌گذریم، عشق بی‌تناسب داریم.
بسیاری از رفتار‌ها و اخلاق‌هایش را نمی‌پسندیم اما با تمام مشکلاتی که دارد با او کنار می‌آییم.
به رغم همه این تألمات و همه ناراحتی‌ها شیفتگی در میان زنان آن چنان شایع است که فکر می‌کنیم روابط بین زن و مرد نباید خارج از این محدوده باشد.
اغلب ما در زندگی دچار محبت بی‌تناسب شده‌ایم اما بعضی به قدری درگیر روابط شده‌اند که از زندگی عادی خود باز مانده‌اند.

با مردی ارتباط برقرار می‌کنند که به نوعی عادی نیست، مرد به ان‌ها محبت نکرده و جواب محبت‌های آن را با بی‌تفاوتی پاسخ می‌گوید اما زن عشق خود را بیشتر می‌کند. زن فکر می‌کند هر چه بیشتر محبت کند بالاخره مرد تسلیم شده و اعتراف می‌کند که عاشق از خود گذشتگی و محبت زن شده است و بدون او لحظه‌ای دوام نخواهد آورد اما این فکر در نظرش همچنان بصورت رویا باقی خواهد ماند.
چون مرد با عشق بیشتر و بیشتر از سوی زن خود را در مرحله‌ای می‌بیند که زن به عشق او نیازی ندارد و یا حتی اگر دارد بی‌محبت او هم به او عشق می‌ورزد پس هر بار دور و دور‌تر می‌شود و نهایتا او را ترک می‌کند.
با بررسی در مورد این زنان و سوابق زندگی آن‌ها متوجه نیازشان به برتری جویی شدم.
سوابق دوران کودکی آن‌ها به مقدار قابل توجهی روی روابط آن‌ها با مرد زندگیشان اثر می‌گذارد. البته فقط زن‌ها نیستند که دچار این حالت می‌شوند بلکه مردهایی هم هستند که این گونه رفتار می‌کنند. لیکن مرد‌ها با فرو رفتن در کار زیاد، روی آوردن به ورزش‌های مختلف و یا تفریحات دیگر به زن اعتیاد پیدا نمی‌کنند اما زن‌ها به دلیل بیولوژیایی کمبودهای خود را در روابطشان متجلی می‌سازند.

از انواع سوابقی که در این زنان یافت شده:

۱. در خانواده ناسالم بزرگ شده و به نیاز‌هایشان بهای لازم داده نشده.
۲. از آنجایی که از محبت و توجه لازم بی‌بهره بوده‌اند سعی می‌کنند نیازشان را با محبت کردن به دیگران به خصوص به مردانی که به نوعی به آن‌ها محتاجند برآورده سازند.
۳. تحت تاثیر وحشت ترک شدن و تنها ماندن، همه تلاششان را می‌کنند تا رابطه از هم گسسته نشود.
۴. در روابط با مرد خود ۵۰% مسئولیت، احساس گناه و سرزنش را متوجه خو می‌دانند.
و…

این افراد در ضمیر ناخوادگاه خود مجذوب این جمله شده‌اند: برایت رنج می‌کشم تا دوستم بداری.
زنان شیفته اغلب جدا از روابط اعتیادی زمینه‌ای مساعد برای اعتیاد به مواد مخدر، الکل و وابستگی‌های دیگر دارند. یکی از مشکلات مهم در آن‌ها اعتیاد به خوردن و پرخوری است. آن‌ها برای خراب کردن جلوه واقعیت‌ها گرفتار اختلالات تغذیه‌ای می‌شوند و بسیاری دیگر با مشکل بی‌اشتهایی عصبی روبرو می‌شوند.
مطمئنا شدت مسائل و مشکلات نیست که بهبود یافتن یا نیافتن زنان را مشخص می‌کند. زنان شیفته بدون توجه به شرایطشان و بدون توجه به تاریخچه زندگیشان ویژگی‌های مشابه دارند. اما زنی که بر انگاره محبت بی‌تناسب فایق آمده تا حدود زیادی متفاوت از زنی است که هنوز به مرحله بهبود نرسیده.
برای رسیدن به بهبودی بیش از هر چیزی باید خود بر مشکلتان آگاه باشید و بخواهید و واجب بدانید که خود را اصلاح کنید:

۱. تقاضای کمک کنید.
۲. بهبود خود را نخستین اولویت قرار دهید.
۳. در یک گروه حمایتگر ثبت نام کنید.
۴. از کنترل کردن دیگران خودداری کنید.
۵. درگیر بازیهای روانی نشوید.
۶. خود‌پردازی کنید.
۷. خودخواه شوید.
۸. آموخته‌های خود را با دیگران در میان بگذارید.
به بهبود دیگران کمک کنید و به جریان بهبود خود با دقت ادامه دهید. در میان گذاشتن تجارب خود با دیگران نوعی خودخواهی سالم است که در نتیجه آن به بهبود ادامه دار کمک می‌کند.

فهرست مطالب این کتاب:

فصل ۱: عشق ورزیدن به مردی که محبت شما را بی‌جواب می‌گذارد
فصل ۲: برایت رنج می‌کشم تا دوستم بداری
فصل ۳: نیاز به مورد نیاز بودن
فصل ۴: همخوانی
فصل ۵: مردانی که زنان شیفته را انتخاب می‌کنند
فصل ۶: دیو و دلبر
فصل ۷: وقتی اعتیاد‌ها یکدیگر را تغذیه می‌کنند
فصل ۸: مردن به خاطر عشق
فصل ۹: راه بهبود

زنان شیفته: روان‌شناسی محبت بی‌تناسب/ نوشتۀ رابین نوروود/ مهدی قرچه داغی (مترجم) / انتشارات ذهن آویز/ تهران، ۱۳۸۵/چاپ پنجم/تعداد صفحه: ۱۷۶/ قیمت ۱۷۵۰ تومان

 

۱۳ دیدگاه نوشته شده است! »

  1. زهره در 08/08/05 گفت:

    سلام !

    جالب بود !میشه بدین ما هم بخونیم !

  2. صداي آشنا در 08/08/05 گفت:

  3. سارا در 08/08/05 گفت:

    کتاب های مورد علاقه ات رو نام ببر! مسلما این کتاب در صدر لیست نیست.


    چهار ستاره مانده به صبح؛
    سلام خانوم … خوبین؟ کدوم کتاب اون وقت؟

  4. یه دوست در 08/08/05 گفت:

    سلام دوست عزیز شما می توانید رایگان سایت خود را در دایرکتوری کاملا فارسی ما ثبت کنید این کار به شما کمک می کند تا در موتور های جستجو اعتبار بیشتری کسب کنید منتظر حضور شما هستیم
    اگر با چگونگی ثبت لینک مشکلی داشتید به ادرس زیر بروید
    http://dir-link.com/page.php?id=news
    اینکار در راستای همایت از ایرانیان صورت گرفته تا بتوانیم خود را به جهانیان معرفی کنیم

    دوست خوبم به امید فردایی که ایران و ایرانیان در جهان وب جایگاه اصلی خود را پیدا کنند

    سوالی بود با من تماس بگیرید ای دی من vahid_sarhadi2002

    موفق باشید

  5. خاطره در 08/08/05 گفت:

    این کتاب رو چند سال پیش خریدم و بابای عسلی کلی حرصش گرفت..خوندمش نه تا آخر… یادم نیست چه اتفاقی افتاد که نصفه موند…فقط همینو میدونم که بدجوری جزو اون دسته از زنان شیفته بودم!!
    اما کتاب دیگه ای بود که کمک کرد بتونم بحران بزرگ زندگیمو پشت سر بزارم… "چگونه از عطش دلبستگی رهایی یابیم " بود… عالی بود…یا دستکم برای من موثر بود…

  6. علی در 08/08/05 گفت:

    با اجازتون کتاب فقط "مادام بواری"

  7. خیاط در 08/08/05 گفت:

    بدجور ما را لو می دهد،نه؟


    چهار ستاره مانده به صبح؛
    نافرم! آبرویمان را بر باد می دهد!!!

  8. نیلوفر در 08/08/05 گفت:

    :))

  9. نیلوفر در 08/08/05 گفت:

    من اولین رمان جدی که خوندم رو پیشنهاد می کنم ، نه فقط به خاطر اول بودنش:)،
    خرمگس:اتل لیلیان وینچ

  10. نیلوفر در 08/08/05 گفت:

    البته فعلاً ! :-"

  11. مهتاب در 08/08/05 گفت:

    شرمنده هیچ جوره حوصله عشق و عاشق ندارم

  12. مهتاب در 08/08/05 گفت:

    ….

  13. علی شیروی در 08/08/05 گفت:

    راجع به این همه کتاب چیز نوشتی؟.. وای به نظرم عالیه …

دیدگاه خود را ارسال کنید