چهار ستاره مانده به صبح

شروع یک رؤیای نو

:: “هر چه کمتر چیزی را حس کنید، بهتر و کامل‌تر می‌توانید آن را (آن‌چنان که هست، همان‌طور که همیشه هست، خود آن چیز، ماهیّتش و جدا از زوائد زودگذرش) بیان کنید. ولی باید توانایی احساس آن را داشته باشید. و این توانایی همان چیزی است که ما به آن نبوغ می‌گوییم: توانایی مشاهده، و اینکه بتوانید دائم الگویتان را پیش چشم‌تان بیاورید.” *

:: “اصلاً حدّ فاصل بین الهام و دیوانگی و حالت جذبه و بلاهت چیست؟ آیا برای هنرمند بودن نباید لزوماً نوع دیدمان به هر چیز با دیگران فرق بکند؟”**

پی.‌نوشت)؛ هی جملات فلوبر رژه می‌روند در ذهن من و هی بازخواست که چرا مادام بوواری را نخوانده‌ای دختر؟

* ص ۲۸۶ و ** ص ۲۸۹، فن داستان‌نویسی

دیدگاه خود را ارسال کنید