کتابهای الکترونیکی یا نسخههای pdf را خواندن سختترین سختی عالم نباشد دستکمی ندارد از سختترین سختی عالم! با مشقّتِ زیاد آیا باید ساد را بسوزانیم؟ را به این شیوه میخوانم. این هم نوعی خودآزاری است لابُد! کتاب را سیمون دوبوآر دربارهی اخلاق و ادبیاتِ مارکی دو ساد نوشته که خدای دگر آزاری است. متن خوشخوانی نیست. ضمن اینکه، نشد با دقّت بیشتری بخوانمش. دوبارهخوانیاش هم محال است با این اوصاف. هر چند من دستآخر نفهمیدم تلاش برای تأکید بر ضرورت تنهایی و یا تأیید برتری شر چه فایدهای داشت در مجموع؟ اصلن لذّتی دارد آدم پی موضوعی باشد که اینقدر عیان است؟ کشف اسرار و ناشناختهها جذابیّت دارد امّا، حقیقتِ جهانِ ما مگر چیزی غیر از این است؛ تنهایی و شر؟!!!
این جملات را از متن کتاب انتخاب کردهام؛
:: او وجود خود را وقف شهوانیّت خود کرد چرا که شهوانیّت نزد او، تنها کمال وجود او بود. ص ۱۰
:: خطرناکترین اسلحهی عدالت نه زندان است و نه چوبهی دار، بلکه زهری است که قلبهای آسیبپذیر را میآلاید. ص ۱۲
:: او از ادبیات آن چیزی را میخواست که همسرش به او اعطا نکرده بود؛ هیجان، مبارزه، صداقت و تمامی لذّات تخیّل. ص ۱۵
:: برای لذّت بردن از تحقیر و ستایش از جسم باید به آن جسم ارزشی اعطا کرد. امّا وقتی کسی اتّفاقی با انسان به عنوان یک شیء رفتار میکند، هیچ معنا و ارزشی وجود ندارد. ص ۱۷
:: برای متحیّر ساختن و به وحشت انداختن خویش باید خود را از فاصلهای دور ملاحظه کرد یعنی از طریق چشمان بیگانه. ص ۳۳
:: ما باید به خودمان بگوییم هیچ کاری در جهان به جز لذّت بُردن از احساسات و شعور خود نداریم. ص ۴۶
:: خیرخواهی و انساندوستی صرفاً نقابی است برای پنهان ساختن منافع شخصی. ص ۵۴
:: شادی تنها در آن چیزی است که مرا تهییج میکند و تنها چیزی که مرا تهییج میکند گناه است. ص ۵۵
مرتبط؛ این یادداشت سهراب شریفی {رادیو زمانه}
راد در 08/08/05 گفت:
من خیلی از این کارها کرده ام. مدتی است به این نتیجه رسیده ام کارهایی که فقط انجام می دهی که انجام داده باشی فایده ای ندارد. فقط توقعت را بالا می برد. چون با خودت می گویی من فلان کار را کرده ام. اما در حقیقت هیچ از آن نفهمیده ای.
ببخشید. خلاصه من که چیزی نفهمیدم. امیدوارم توفهمیده باشی.
شاد باشی