عیسی میآید. کارگردانش علی ژکان است و در ژانر دفاع مقدّس. خلاصهی فیلم میشود اینکه، عیسی اسیر است و در اردوگاه رژیم بعثی. همسری دارد و فرزندی، حنا، که برای پدرش نامه مینویسد و از او میخواهد که به خانه برگردد … پدر از اردوگاه فرار میکند تا به قولی عمل کرده باشد که وعده داده است به دخترش … و عیسی میآید …
هنرپیشگان نقشهای اصلیتر (رضا افشار در نقش عیسی، شیلا خداداد در نقش همسر عیسی و آیدا تبیانیان در نقش دختر عیسی) به کنار، این رضای کیانیان در نقش سلطان سلام فوقالعاده بود. من، دوست دارم عیسی میآید را فیلم رضا کیانیان بدانم و دربارهی مرگ که در حاشیه، نگاهی هم دارد به جنگ، اسارت، مقاومت، … یک سورئال هنری دربارهی واقعیتّی جدّی که خشونت دارد، هول و هراس هم. در عین حال، از جریان سیّال زندگی نیز غفلت نشده است. ضمن اینکه، خبری هم نیست از شعارهای تکراری و حاجی و سیّدهای همیشهی جنگ و …! در عیسی میآید به قدر معمول بر عشق تأکید میشود، بر میهنپرستی، خانوادهدوستی، ایثار، آرزوهای کوچک و بزرگ …ووو… هیچکسی هم حرفهای فلسفی دهانپُرکُن ِ غیرعملی تحویل مخاطب نمیدهد. فیلم یکطورهایی خیال ِ آدم را راحت میکند بابت مرگ …
آوامین در 08/08/05 گفت:
فیلمش خونه هست .اما نشد ببینم…خوب شد گفتی…در اولین فرصت می بینم.
رضا در 08/08/05 گفت:
دفاع مقدس چیه؟ خجالت بکش! تو هم ادبیات حاکمیت رو بلغور می کنی؟ کدوم دفاع؟ کدوم تقدس؟ حالا گیرم دو سالش هم به خاطر دفاع بود، اون هشت سال دیگه چی؟