میدانی، انگار کسی آمده بود و همهی دنیا را بر روی شانههایم گذاشته بود، نفسم بالا نمیآمد دیگر، میخواستم حرف بزنم امّا، آیا کسی میشنید؟ کسی نبود ولی. آیا غمانگیز نیست؟ من آرزو داشتم کاش! کسی باشد؛ چقدر هم محال! عینهو آرزویی که در آن دلم میخواست صبح باشد و شنبه و یا دوشنبه تا تو باشی! میتوانی به من بخندی و به آرزوهای کوچکم خرده بگیری! ولی، خودت میدانی حتّا، برآورده شدن همین آرزوهای جزیی نیز به من شهامت نمیدهد! محال است که جرأت پیدا کنم و حرفِ دلم را با تو بزنم. سخت است. کاش میفهمیدی چقدر سخت است! ولی، تو چه میفهمی که من، همه شب، هی فکر میبافم و حرف میسازم و عزم خود را جزم میکنم تا صبح ولی، هر صبحِ دوباره دیدنت، سعیِ مُدامِ من نابود میشود در ناگهانِ آن لحظهای که میبینمت … خودم میدانم که هیچکسی به مهربانی تو نیست و شاید، هر کجای دنیا که بروم و هر چهقدرِ عالم هم که صبر کنم، باز مجبور بشوم بیایم اینجا. یک روز صبح که باید شنبه باشد یا دوشنبه! در این مدّت، عاصی شدهام از تردید و نمیدانستم که میتوانم برایتان بگویم یا نه؟ در نهایت، به فکر نوشتن افتادم تا بگویم احساس میکنم بیاختیار سوار قطار شتابزدهای شدهام که دارد مرا به سمتِ تاریکِ نامعلوم و هراسِ شدیدی میبرد … همیشه، شما از همهی دیگران مهربانتر بودهاید، شاید بعدِ این حرفهایم …
۱ دیدگاه نوشته شده است! »
خدا هرگز دیر نمیکند
حضرت علی علیهالسلام؛ «به آن چیزی که ناامیدی و امید نداری، امیدوارتر باش از آنچه به آن امید داری. زیرا، موسی رفت برای خانوادهاش آتش تهیه کند، خداوند با او سخن گفت. ملکهی سبا نزد سلیمان رفت تا بر سر کفر با او مصالحه کند، مسلمان بازگشت و ساحران فرعون رفتند موسی را شکست بدهند، به او مؤمن شدند.»
بگرد
وبلاگهای زنده
چهار ستاره مانده به صبح
- به نام آبان
- روز المر را در خانه جشن بگیریم
- سرنخهای بهاری
- سلام جهان!
- کتابها منتظرند؟
- چگونه مرور کتاب بنویسیم؟
- نخودی
- به افقِ کتابخانهی من
- به یادِ میلک
- این گوزن مال همه است!
- دربارهی سرگذشت یک دایناسور
- شاهکارهای ادبیات را به زندگیتان دعوت کنید
- جایی که وحشیها نیستند
- آموتخانه؛ خانهی مردم
- به سلامتیِ شادی
- برسد به دست والدین، معلمان، مربیان، هنرمندان و غیره!
- یک کتاب خوب، یک اتفاق بد
- بِبَر و بیار
- کتاب بپوشیم – ۵
- تا صبح من چارتا ستاره مبهم بود
برچسب
book
books
I Love Books
ادبیات کودک و نوجوان
اقتباس
انتشارات امیرکبیر
انتشارات ققنوس
انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
داستان کوتاه
داستان کودک
رمان
رمان ایرانی
رمان خارجی
رمان نوجوان
رمان کودک
روانشناسی
زندگی جدید جناب دایناسور
شعر
شعر نو
عشق
عکس
فیلم
فیلم ایرانی
فیلم خارجی
فیلم سینمایی
لاکپشت پرنده
مجموعه داستان
مجموعه شعر
نشر آموت
نشر افق
نشر نون
نشر چشمه
نشر چکه
نمایشگاه کتاب
نوجوانان
نویسندگی
کتاب
کتاب تصویری
کتاب نوجوان
کتاب کودک
کتاب کودک و نوجوان
کتابخوانی
کودکان
کودکان و نوجوانان
یزد
از این لحاظ
- I Love Books
- Life is Beautiful
- اتاق تجربه
- ادبیات مقاومت
- ارادتمند شما عزرائیل
- از خانهی خودمان شروع کنیم
- اوستا کریم! نوکرتیم
- اوکی مِستر
- اینم یه جورشه
- بابا گلی به جمالت
- بازی وبلاگی
- به اضافهی من
- بچّهی سرراهی
- جام جهانی برزیل
- حاشیه بر متن
- خبرگزاری رؤیا
- دربارهی خودم
- دربارهی کتابها
- دستهبندی نشده
- رؤیای نوشتن
- رمان
- روانشناسی
- ریزش هوای سرد
- زندگینامه
- شعر
- صبح روز چهارم
- صفحهی بیست
- فیلمنامه
- ماجراهای من و راجرز
- مادموزل مارکوپلو
- مجموعه داستان
- نمایشگاه کتاب تهران
- هایکو کتاب
- هر چی
- پویا ایناشون
- کتاب یزد
- کتابخانهی روستایی
- کتابخوانی برای سالمندان
- کودک و نوجوان
- یزدگَردِ چهارم
- یک چمدان عکس
مریم در 08/08/05 گفت:
فدای دلت