میخواهم بدانم شما خسته نشدهاید بس که کتابهای موفقیّت را خواندهاید یا دربارهشان شنیدهاید؟ کتابهای کوچکِ عشق و آرامش و موفقیت و مدیتیشن و فهکذا را بگذارید کنار! من یک کتاب کوچکِ بامزه بهتان معرّفی میکنم که اگر به توصیههای آن موبهمو عمل کنید، قول میدهم در سه سوت! شما را به سوی ناکامی خواهد کشاند!!! باور ندارید کتاب کوچکِ شکست را بخوانید. آن وقت از دوازده گام باخبر میشوید که برای پیش رفتن تا قلۀ شکست به آنها نیاز دارید. در این صورت، شما موفقترین انسان شکستخورده خواهید بود! که کوچۀ پشیمانیاش هم بنبست است.
* * *
“…مردهشور هر روز صدها مرده را میبیند که اگر بر سرشان فریاد بکشد یا نوزاششان کند، هیچ عکسالعملی از خود نشان نمیدهند. او “یقین” پیدا کرده است که وقتی کسی از دنیا رفت، دیگر زنده نمیشود. و این “یقین” است که به او اجازه میدهد کارهایی را انجام بدهد که برای دیگران ترسناکترین جلوهها را دارد. او هم روز اوّل، از دست زدن به مردهها ترسیده است و قطعاً اجبار اجتماعی او را تا غسالخانه کشانده است. اما وقتی چند روزی گذشت و هیچ مردهای زنده نشد، فهمید که باید “یقین” را یکی از اصول اولیه زندگی خود قرار دهد. هنوز داخل گورستان هستی و به باورهای قلبیات فکر میکنی. اگر “یقین” داشتی که درس خواندن فقط به نفع خودت است، امروز سال هفتم کارشناسی را پشت سر نمیگذاشتی. اگر “یقین” پیدا کرده بودی که کمک به مردم همان یاری رساندن به زندگیات است، هر لحظه به فکر نقشه کشیدن برای زمین خوردن دیگران نبودی. اگر “یقین” داشتی که … اما تو فقط روزی هزار بار تکرار میکنی که “نباید بیاراده باشم” “نباید به کسی ظلم کنم” “نباید عصبانی بشوم” و … و یا در روز بارها به دیگران میگویی:” من همیشه حق پدر و مادر را رعایت میکنم.” “من همیشه با مردم مدارا میکنم.” “من همیشه صادق هستم.” و این تکرارها هر روز ادامه دارد و تو بدون این که عملی داشته باشی صدها جمله را تکرار میکنی اما هنوز “تردید” داری که عمل به این کارها منفعتی را به دنبال دارد و این تکرارهای دائمی، بهترین بال پروازت شده است تا به سقوط در درۀ “شکست” و نابودی، کمکت کند.” ص ۳۴
* * *
دوازده گام به سوی ناکامی
نوشتۀ سمیه سادات لوح موسوی. تصویرگر محمدرضا دوست محمدی. تهران: انتشارات تبارک. چاپ اول ۱۳۸۳، ۴۰ صفحه، قیمت ۶۰۰ تومان
مرتبطجات؛
+ گفتوگو با خانوم سمیه سادات لوح موسوی
+ مروری بر آثار خانوم سمیه سادات لوح موسوی
پیوست؛ تشکرات فراوان از صدرا جان!
وسام در 08/08/05 گفت:
به چه بازی دعوت شدم؟؟
آینه های ناگهان در 08/08/05 گفت:
اون تردید آخرش خیلی با حال تره
راد در 08/08/05 گفت:
و این یقین است که همه چیز را معنا می کند لذت می دهد و رنج.
این روزها نه شادی و لذت داریم نه رنج. همه چیز قاطی شده است.
سارا کوانتومی در 08/08/05 گفت:
ما کتاب نخونده خودمون بلدیم شکست بخوریم آبجی.
رفیق بیکلک « چهار ستاره مانده به صبح در 08/08/31 گفت:
[…] + دوازده گام به سوی ناکامی […]