:: از آدمهای بزرگ مجسمه ساختیم و دورش نرده کشیدیم. اگه کسی حرفِ این مجسمهها رو باور کنه، باید بین خودش و مردم نرده بکشه… من این حرفها رو باور کردم. اصلاً باورکردنی هست؟ … توانا بود، هر که دانا بود. واقعاً؟ … من با اینها غریبهام … با مجسمهی آدمها … با آدمهای مجسمه …
:: اینجا نمیشه به کسی نزدیک شد، آدمها از دور دوستداشتنیترند.
:: شاید میترسم … شاید خیالاتیام و میترسم با پیدا کردنِ دوست مجبور بشم از خیالبافی دست بردارم … امّا اگه دو نفر به قیمت دوستی، مجبور بشن تا آخر عمر بههم دروغ بگن، بهتره تنهایی بشینن و به چیزایی فکر کنن که دوست دارند.
:: اینجا ساختمونها بیشتر از آدمها حرف میزنند یا لااقل من حرفهاشون رو راحتتر میشنوم؛ یکی میگه قراره من رو بکوبن و دوباره بسازن … یکی دیگه از طبقات تازهاش میگه …
امیر در 08/12/16 گفت:
حالا چرا گیر دادی به شب های روشن؟؟!!! حالا اون بنده خدا یه حرفی زد؟
دو بار این فیلمو دیدم. حالا می رم بقیه پستاتو بخونم.
عباس صفاري در 08/12/16 گفت:
خانم ستاره گرامی
در بخش نامه ها به نامه محبت آمیز شما پاسخ دادم با احترام عباس صفاری
شبهای روشن « در 08/12/18 گفت:
[…] ++ […]
جاذبه در 09/01/21 گفت:
کارتون عالیه
به نظر من که هر جی فیلم شب های روشن رو ببینی بیشتر شیفتش میشه دیوانه کننده است از عالی هم عالی تره
الف عین در 09/11/08 گفت:
بین فیلمای ضعیفی که ساخته میشند (متاسفانه) امثال فیلم شبهای روشن بارقه امید هستند. فیلم رو دیدم و بسیار لذت بردم و با شخصیت استاد هم زاد پنداری کردم. نکته جالب در مورد فیلم اینه که میتونی چندین بار ببینیش و هر بار ۱ نکته جدید ازش درک کنی.