چهار ستاره مانده به صبح

شروع یک رؤیای نو

امروز، پرده‌های اتاق را دوختم. لباس‌هایم را مرتّب کردم. این‌جا کوچک است. می‌ترسم پاهایم را دراز کنم اتاق تمام شود و من افتاده باشم روی داربستی که بابایم درست کرده است برای شاخه‌های تاک؛ همین چند روز قبل‌تر. می‌دانی، دیگر قد درخت رسیده بود به پنجره و پنجره پُر از هوای کهنه‌ی شاخه‌های خشکیده بود و دیگر هیچ. تابستان، پُر از انگور می‌شوند همین شاخه‌های حالا مُرده و بعد، یکی‌یکی همسایه‌هایی که از کنار خانه‌ی ما می‌گذرند و هوس دلمه می‌کنند و من هنوز انگور دوست ندارم و بی‌باده مست‌اَم و عصر روز بعد، عید آمده است از ته زمستانِ پارسال که خوش‌آمد نوشته بودم برای همین یک‌هزار و سیصد و هشتادِ موش، که لعنتی از آب درآمد و آب که از سر آدم گذشت، گذشته است دیگر و کمی بوی نا می‌ماند توی نفس آدم و رطوبتِ این چشم‌های سیاه. دوباره بگویم یعنی؟ یک‌سال است، غذا که می‌خوریم نمک ندارد و طمع. راه که می‌رویم، سنگین سنگین قدم برمی‌داریم تا زود بن‌بست نشود این مسیر روبه‌رو که از کنار مصیبت‌های درشت و دشوار می‌گذرد با غم که آمده، چادر زده است کنجِ این دل، کنگر را خورده و لنگر را انداخته با تلخی، که هی تُف می‌کند وسط جشن‌های کوچکِ خیالیِ من برای ریزریز بهانه‌هایی که پیدا می‌کنم برای از نو زندگی کردن و خوش‌حال می‌شوم به همین سادگی.

امسالِ بد تمام می‌شود.

شک ندارم.

۱۱ دیدگاه نوشته شده است! »

  1. احمد در 09/03/20 گفت:

    سال شما نو. امیدوارم در سال نو حال خوبی داشته باشید.
    بهتر از سال هشتاد و موش!

  2. چهار ستاره مانده به صبح در 09/04/05 گفت:

    ممنون. امیدوارم برای خودم و آرزو می‌کنم یکی از بهترین‌ وقت‌های عمر شما هم باشد.

  3. علی هوشمند در 09/03/20 گفت:

    سلام بر رویا خانم عزیز ! از این همه لطف ممنون . خوشحال شدم پس از مدتها به من سر زدی ان هم در آستانه ی سال نو و احوال نو .
    آغاز سال نو بر شما و ان اتاق کوچک و آن شاخه های تاک و آن پدر خوب مبارک !
    آن شاخه های تاک پر انگور باد و آن جام های کهن پدر پر از مستی مدام .
    بهارت سبز …

  4. نسیم در 09/03/20 گفت:

    و این سال هزارو سیصد و گاوت انشالله که خوب شروع می شود خوب راه می رود خوش نمک است و خوش می رود

  5. نسیم در 09/03/20 گفت:

    وای رویا از اینهمه خارجکی بودن .وبلاگت متحیر شدیم از الساعه
    آخه این آدرس بلاگ قدیمی فرستاده شد.خواستیم دوباره با آدرس جدید نظر بدهیم (نه که خیلی هم مهم است) یک هویی نوشت این پیغام قبلا شناسایی شده است.به جان مادرم مثل این بود که پلیس گرفته باشتم.ترسیدم.به جان مادرم غلط کردیم دیگر از این غلط ها بکنیم.بگو بلاگت مرا نکشد.

  6. چهار ستاره مانده به صبح در 09/04/05 گفت:

    :)) شما کلن با کامنت‌دونی وبلاگ‌های من مشکل داری نسیم جان

  7. آینه های ناگهان در 09/03/20 گفت:

    برای منم اصلا سال خوبی نبود.خوب شد تموم شد
    پس تو چه اتاق و پنجره خوشگلی داری رویا جان بی خود نیست هی شاعری می کنی

  8. چهار ستاره مانده به صبح در 09/04/05 گفت:

    امیدوارم سال هشتاد و هشت برای جفت‌مون، توووپ باشه

  9. آزاده در 09/03/21 گفت:

    حس میکنم با خوندن نوشته های تو خودمو میبینم. منم خوشحالم از تموم شدن این سال سخت بانو.

  10. mahshad در 09/03/31 گفت:

    Cheghadr doost dashtam in ra khanoome nevisande… in hame taghir dar neveshtan in hame delchasb neveshtan..khoob ast kheili khob…michasbad!:* in “hanooz angoor doost nadaram”…in “bi baade mastam”..in jomleye khoobe yeki mande be akhari.. in ha hame kollist. Kollist.. ke rahat mitavanad ke hale adam ra KHOOB konad

  11. چهار ستاره مانده به صبح در 09/04/05 گفت:

    مهشاد جان ممنونم از محبت شما. لطف دارین. امیدوارم این سال هشتاد و هشتِ گاو مبارک باشد بر شما و روزهای شادی در پیش رو داشته باشی

دیدگاه خود را ارسال کنید