مجموعه داستان «خواهرم کلئوپاترا»** نوشتهی «نرگس عبّاسی» شامل ۱۶ داستان کوتاه است. آخرین شمارش، آدمهای روی تپه، استفراغ، بنویس خودکشی، چشمهای آتیکه، حرف چیز دیگری است، خواهرم کلئوپاترا، خودت نبودی، رو به غرب، زاغه، سفر سگی، غیرقابل پیشبینی، کفتارها، لیس، همین بود و هیچی خوب نیست عناوین داستانهای این کتاب هستند.
«آخرین شمارش» اوّلین داستان این مجموعه است که از زاویهی دید اوّل شخص روایت میشود و نویسنده با دسترسی به ذهنیّاتِ زنی که در دمدمای غروب در کافهای نشسته است دریچهای را به سمت زندگی بیمارگونهی وی میگشاید. زن دچار وسواسی مرضی است؛ شمردن. نویسنده برای این زن مخاطبی را نیز در نظر گرفته که مردی است با عادتی مشابه؛ شمردن.
در داستان «آدمهای روی تپه» به نظر میرسد نویسنده تصمیم گرفته است بیشترین اطلاعات را در کمترین کلمات به خواننده منتقل کند و آنچه در این داستان اتّفاق میافتد به پُرگوییهای یکریزِ دخترانه شباهت دارد که با هیجان زیاد و شورانگیزیِ احساسات، اصل و فرع موضوع را درهمپیچیده و سردرگمی خود (در اینجا نویسنده) و شنونده (در اینجا خواننده) را باعث میشوند.
امّا «استفراغ» روایت زنی است که از درکِ واقعیّتهای زندگی ِ چهل سالهی خویش عاجز مانده و دچار تهوع ِ ذهنی است تا بلکه با برونریزی احساسات پنهانمانده و رنجهای فروخورده، فصل تازهای در مسیر زندگی وی آغاز گردد.
نویسنده، داستان «بنویس خودکشی» را با شرحِ گفتوگوی طولانی زن و مردی پیش میبرد که با اشارتهایی شعرگونه به بیان رنجهای در خفاماندهی خویش میپردازند تا اینکه در نهایت طغیان این همه در یک تصمیم تجلّی پیدا میکند؛ خودکشی.
امّا در داستانِ «چشمهای آتیکه» راوی تماشاگری حضور دارد که وقایع از منظر دید او تعریف میشود. راوی در قبرستانِ دهکدهای دور مسحورِ تصویرِ زنی شده است بر سنگِ گورش؛ «چهرهاش روی سنگ خاکستری مربع شکلی حک شده بود؛ صورت گرد و لبهای خندان و چشمهای بسته.» و از سر کنجکاوی وی برای کشفِ هویّت زن است که خط اصلی داستانی ترسیم میشود و اگر و امّاهای معمّاگونهی آن طرح و کشف میگردد.
«حرف چیز دیگری است» داستان بعدی این مجموعه و شرح واگویههای زنی داغدار است در سوگ مادرش. او تا آخرین دقایق عمر مادر، از وی پرستاری کرده است و قصور ِ همیشهی خواهر و برادرش را تاب آورده است. حال، در مراسم عزداری و خاکسپاری مادر، دوباره با صحنههای آزاردهندهی دیگری مواجه میشود که وی را خشگین و غمگین میکند.
«خواهرم کلئوپاترا» که عنوان کتاب نیز از این داستان گرفته شده است، قصّهی درهمپیچیده و دشواری است با اشارههای بسیار و مصادیق نامفهوم که از عصیان میگوید و بیماری و مرگهای ناگزیر پی انتخابهای دیوانهوار که شیوهی روایت و استفادهی مبهم از علائم تنها سردرگمی و سرگردانی خوانده را درپی دارد بیآنکه مفهوم و منظور نویسنده درک شود.
داستان «خودت نبودی» نیز تنها گفت و گو / بگو مگوی دو شخصیّت است دربارهی سوءتفاهمی که پرداخت و ساختارِ داستانی قابل توجّهی ندارد.
دو داستان «رو به غرب» و «زاغه» با محوریّت جنگ نوشته شدهاند. «روبه غرب» روایت زنانهای است که بدون حادثه میگذرد و «زاغه» گفتوگوی طولانی عدّهای رزمنده است در حین عملیّاتی که در پایان مشخص میشود مزاح بوده است محض شوخی.
نویسنده در «سفر سگی» روایت را به «آنا» واگذار کرده که به همراه پدر و مادرش عازم ِ سفر است. راوی در این داستان کودکِ خردسالی است که نویسنده تلاش میکند تا موضوع داستان را با صحبتهای ساده امّا حسابشدهی او طرح و بسط دهد. امّا لحن ِ کودکانهی نثر به خوبی از کار درنیامده است.
«غیرقابل پیشبینی» نیز داستان بسیار کوتاهی دربارهی مردی که «میدانست پیش از مرگ برای اطرافیان مرده است.»
داستان بعدی با عنوان «کفتارها» تصویر دیگری است از ذهنی آشفته با درگیریهای ذهنی درهم که دچار ِ زندگی است؛ «زخم ناسور یک فاجعهی مادرزادی.»
داستان «لیس» نیز خواننده در یک موقعیّت جغرافیایی مشخص (خیابان خوش) قرار میگیرد و راوی با حوصلهی بسیار دربارهی گذر زمان و دگرگونیهای پس از آن در زندگی و حدود خاطرات خویش صحبت میکند.
داستان «همین بود» هم از زبان و نگاه زنی روایت میشود که در آپارتمان خود مشغول درست کردن پیازداغ است و همزمان شاهد یکه به دوی زن و شوهر جوان همسایهی طبقهی پایین است در اتاق خواب … ووو …
«هیچی خوب نیست» آخرین داستان این مجموعه است. موضوع «هیچی خوب نیست» دربارهی زنی است که با وجود بارداریهای متعدد هنوز نتوانسته بچّهای را به دنیا بیاورد و اکنون با همسر خود دچار مسأله و مشکل شده است.
×××
دربارهی داستانهای مجموعهی «خواهرم کلئوپاترا» میتوان به دو ویژگی مشخص اشاره کرد؛ استفاده از گفتوگو و روایت از دید اوّل شخص. نویسنده تلاش کرده است تا نثر ویژهای داشته باشد و در کنار پرداختِ فضاهای رئال و واقعی و همچنین، تنوع در طرح و تفاوت در پرداخت، از عناصر و تعابیر شاعرانه نیز غفلت نکرده است.
زن و مسائل زنان موضوعی است که در بیشتر داستانهای این مجموعه دستمایهی خلاقیّت نویسنده قرار گرفته است. امّا، زنان در داستانهای «نرگس عبّاسی» نمونههای خاصی هستند از گروه و طبقههای مشخص که نمیتوانند تصویر کامل و درستی را از زنان ایرانی ارائه دهند.
زنان در این مجموعه مسألهی مهمی نیستند و نقش متفاوتی را ایفا نمیکنند. همهی هستی آنان در روزمرگیهای سادهی بیتأثیر میگذرد!
با اینکه در بیشتر داستانهای «خواهرم کلئوپاترا» متن در اختیار زن است، امّا به نظر میرسد اغلب شخصیّتهای داستانی «عبّاسی» تمایل دارند در حاشیهی زندگی و به دور مفاهیم اساسی آن حضور داشته باشد؛ فارغ از دغدغهی امور جدّی.
زن در این مجموعه با سرگرمیهای مبتذل و آرزوهای ناکام ِ خویش هیچ نیست مگر موجودی که در نهایت قربانی سرنوشت میشود و در یک زندگی به دور از دردسرهای متعالی و پُر از سکونهای کسالتبار دست و پا میزند.
زنان در چارچوب خانه محصور هستند با عواطفی که بیشتر توهمّی باطل هستند و به دور از تجربههای حقیقی! از این رو، زن نقشی عاطفی و احساسی دارد بدون درکی درست نسبت به هویت و واقعیت خویش! زنانِ «عبّاسی» شخصیّتِ برجستهای ندارند! آنها یا ستمدیده و بیپناه و فداکار و پُرتحمّل هستند. این زنان مشغولیّتهای پُراهمیت ندارند و نمیتوانند با ویژگیهای شخصیّتی خویش، مخاطب را مجذوب کنند. زنانِ مخلوقِ این نویسندهی جوان از فقدان حساسیتهای فرهنگی و اجتماعی و ظرافت و جذابیتهای شخصیتی رنج میبرند و این نقصان مانع بزرگی است برای تسخیر ذهن و خیالِ مخاطب. یعنی نویسنده نمیتواند به وسیلهی چنین شخصیّتهای مستأصل و منفعلی بر اندیشه و آرمانِ خواننده تأثیر بگذارد.
در واقع، نویسنده با وجود استفاده از زنان متفاوت در داستانهای خویش نتوانسته است دری به سمت دنیایی تازه در زندگی زنانه بگشاید و هیچ زنی در هیچ داستانی پیدا نمیشود که انسانی باشد متفکّر و هوشمند! بیشتر این زنان پریشاناحوال هستند و دچار فوبیای گسترده و گریزان از هویت زنانهی خویش و محدود شدهاند به یک زندگی خانوادگی در شهری بزرگ و آپارتمانی کوچک با تنهاییهای عظیم و دریغ از تواناییهای جزیی برای تأثیرگذاری بر جریانِ زندگی شخصی یا اجتماعی خویش! زندگی زنان بدون حادثهای خاص میگذرد و آنان هیچ موجودیتی ندارند مگر حساسیتهای کودکانه و تجربههای ذهنی آشفتهی بیاساس!
* باید بدر تمام بود/ تا خواب رُفتهگر زندگی نباشد/ اینک، بگذار بچرخد/ این رنگینکمان یک چشم بیپلک و مژه/ تا نَفَس استفراغ کند/ آدم را منتهای زندگی – نرگس عبّاسی
**خواهرم کلئوپاترا، نوشتهی نرگس عبّاسی، تهران: نشر ثالث، چاپ اوّل ۱۳۷۸، ۱۱۰۰ نسخه، ۱۲۲ صفحه، قیمت ۲۱۰۰ تومان