– ترجمهتان از «زندگی در پیش رو»ی رومن گاری گویا به چاپ چهارم رسیده.
لیلی گلستان: این کتاب سال ۱۳۵۸ درآمد و بعد از شش ماه توقیف شد. یعنی خمیر شد. آنهایی که امیرکبیر را مصادره کرده بودند این کار را کردند. فکر میکردند من باید بچهی توی کتاب را تربیت کنم. خب من این کار را نکردم. من بچهی خودم را هم نمیتوانم تربیت کنم، چه برسد به او که تو کتاب است. میگفتند این بچه حرفهای بد میزند. میگفتند برشان دار. گفتم تمام شیرینی کتاب به حرفهای بد همین بچه است.
{به نقل از اینجا}
مفتخرم به اطلاع برسانم چاپ یازدهمِ «زندگی در پیشِ رو» را خواندهام و باید بگویم بیاندازه عالی بود. زندگی در پیشِ رو (The Life Before Us) به قلم رومن گاری (Romain Gary)، سرگذشت پسربچّهای است «به شدّت پذیرفتنی و دوستداشتنی» به نام محمّد که ده ساله است و مسلمان و روسپیزاده که «مومو» صدایش میکنند و در یک شبهپرورشگاهِ غیررسمی با پیرزنی جهود، به نام رزا خانوم زندگی میکند و ….
گویا، رومن گاری الگوی این داستان رو از زندگیِ پسرش برداشته. میپرسید چه ربطی داره؟ انگاری، رومن از همسر دوّمش که جدا میشه، بچّهشون رو به اسپانیا میفرستن و اون برای مدّتی با زن مدیری زندگی میکرده و اینطوریا بوده دیگه!
با اینکه محور اصلی داستان دربارهی رنج و درد، مشقّت و سختیِ زندگی محمّد، رزا خانوم و اوضاع و احوال روسپیها است امّا بیشتر از هر چیزی، زندگی و عشق را ستایش میکند. طوریکه کتاب با این حرفِ محمّد تمام میشود که «باید دوست داشت».
در وبلاگهای معرّفی کتاب، کافه کاناپه، کتابهای عامهپسند، کتابخانهی ملکوت، از زندگی + همشهری آنلاین دربارهی این کتاب نوشتهاند و همگی داستان را پسندیدهاند و تحسین کردهاند.
حتّا «سیب گاززده» در مقالهای مفصّل دربارهی زندگی رومن گاری نوشته است + نگاهی به دو کتاب «خداحافظ گاری کوپر» و «زندگی در پیش رو».
«سیب گاززده» نوشته است؛ “«رومن گاری» سال های شصت در فرانسه نویسنده معروفی بود و انتشارات معروف «گالیمار» هم او را خوب میشناخت. تا سال ۱۹۷۳ نزدیک به نوزده رمان نوشته بود و حالا هوس کرده بود که از نو شروع کند. آن هم با اسم مستعار «امیل آژار» “و معروفترین کتابی که مینویسد، «زندگی در پیشِ رو» است که جایزهی گنکور (Goncourt) ر”ا در سال ۱۹۷۵ از آن خود کرد. «گاری»، به خاطر این که هویت نویسنده رمان معلوم نشود، پسرعمویش را برای دریافت جایزه به آکادمی «گنکور» فرستاد. این کتاب برای اوّلینبار در سال ۱۳۵۹ و با نام مستعار «امیل آژار» به فارسی ترجمه شد، امّا اجازهی تجدید چاپ نگرفت تا آن که برای دوّمینبار در سال ۱۳۸۰توسط «لیلی گلستان» ترجمه و منتشر شد.”
«زندگی در پیشِ رو» در ۲۲۲ صفحه و با قیمت ۳۳۰۰ تومان توسط نشر بازتابنگار منتشر شده است.
آوامین در 09/08/22 گفت:
وای رویا جونم من میام اینجا یاد کتابهای نخوندم میفتم و تنبلیم و بی عرضگیم بعد افسردگی میگیرم خفن !!!
من ب شخصه از زحمات بی دریغ تو بابت معرفی کتابها و کلی زحمت بابت لینک گذاری و توضیح و این حرفهاممونمممممممم…قربونت برم …اگه یه کاره ای بودم باور کن ازت قدردانی میکردم عین این دخترها ی مظلوم آروم و بی صدا کارتو میکنم کاش من یه خورده شعور کتاب خوندم بیشتر بود اینارو خونده بودم بعد یه خورده قلمبه سلمبه تر حرف میزدم …
بوسسس…
راستی ایمیل ما رو دریافت کردین آیا ؟!
همون که ادرس یه جایی توش بود ؟!
مخلصتمممممممممممممممممممم چهارستاره ی دوست داشتنی من…
آوامین در 09/08/22 گفت:
آروم و بی صدا کارتو میکنی منظورم بود !!!
خدایی من اگه پسر بودم تو رو زن خودم میکردم بسکه صبوری و باحوصلهههههههه…
دوست داشتی من پسر بودم ؟!هان؟
یه پسر لوس رو دم در خونت هم راه نمیدادی شک ندارم !ازین اوا خواهر ها که هی میگن اوه هانی ور آر یو ؟!میس یو !کیس یو !
چقدر دری وری گفتم…نماز و روزت قبول !تو رو خدا اگه روزه میگیری زیاد به خودت برس !!!مثل من دمبه نداری که آخه !
بوس