خیابان یکطرفه (One Way Street) رو والتر بنیامین (Walter Benjamin) نوشته و «حمید فرازنده» کتاب رو به فارسی ترجمه و نشر مرکز اون رو منتشر کرده که در بهار ۱۳۸۷، به چاپ سوّم رسیده.
دربارهی «والتر بنیامین» دو نکتهی کلیدی رو بگم همین بای بسمالله؛ اوّل اینکه، زیادی پولدار بود. دوّم، ایشون هم از نویسندگانی تشریف دارن که خودکشی کردن! با این تفاوت که قصدش از مرگ خودخواسته این بود که گرفتار گشتاپوی آلمان نشه.
از «بنیامین» به عنوان منتقد فرهنگی، ژورنالیست اجتماعی و دانشمند ادبی یاد میشه که در نیمهی اوّل قرن بیستم در آلمان زندگی میکرد و یکی از فعّالان انقلاب فرهنگی و از چهرههای سرشناس ادبیات مدرن و پسامدرن بود با دو نام مستعار؛ دتلف هولز و ک.کنراد.
والتر بنیامین یه ژانر خاص در مقالهنویسی داره در ادامهی راه مرحوم «نیچه» و بعد، ایشون از همون اوّل توی نوشتههاش به دنبال ترکیب فلسفه و نقد بود. بهطوریکه، «فلسفه» و «ادبیات» دو موضوع مهم در نوشتههاش هستند. نثرکوتاه و فشرده، جملههای قصار، تجربههای روزانهی زندگی شهری و یادداشتهای مسافرتی هم از ویژگیهای آثار ایشون است.
بنیامین، نویسنده رو یه کارگر روشنفکر میدونست که وظیفهی اون، مواظبت از انسانیّت مجروح و به زمین افتاده است. خودش رو هم یه مهندس زیباشناسی میدونست که وظیفهاش شرح انتقادی زمان است. دربارهی منتقدان ادبی و فرهنگی هم میگفت که اونها طراح و استراتژیک مبارزهی انسانی هستند و سفارش میکرد که نقد باید بدون تعارف، جدّی باشه و نه دوستانه و چاپلوسانه. به نظر بنیامین، منتقد باید به مثابهی گرگی باشه که برّهی کتاب رو حریصانه در آغوش میگیره تا اون رو قطعه قطعه کنه، به همین خشونت.*
امّا دربارهی «خیابان یکطرفه»؛ این کتاب سه بخش است، یکی نوشتههای بنیامین تحتعنوان «خیابان یکطرفه» + دو بخش به قلم «تئودور آدورنو» و «سوزان سونتاگ» که دربارهی این کتاب و بنیامین نوشتن و توضیح دادن و خوندن این دو مقاله به درک و دریافت معنا و منظور نوشتههای بنیامین کمک میکنه. موضوع این کتاب هم، فلسفه و ادبیات است با تأکیدِ مؤکد بر نقد. خواندن کتاب خالی از لطف نیست حتّا اگر به فلسفه و نقد هم علاقهای نداشته باشین بس که جملهی قصار پُرمفهوم ِ بهدردبخور دارد این کتاب مثل این و این و این و این و این.