چهار ستاره مانده به صبح

شروع یک رؤیای نو

«خدایا! یه معجزه. برای من هم یه معجزه بفرست … مثل ابراهیم … شاید معجزه من یه حرکت کوچیک بیش‌تر نباشه … یه چرخش، یه جهش … یه این طرفی، یه اون طرفی …»

«هرتسوک» (یا هرزوگ) نوشته‌ی سال بلو را نخوانده‌ام و از «سورن کی‌یرکه‌گور» فقط «ترس و لرز» را خوانده‌ام و از زندگی‌اش بی‌خبرم.  بعد از فیلم «پری» دیگر نمی‌توانم درباره‌ی هامون (Hamoun) اظهارنظر کنم وقتی در ابتدای کتاب نوشته شده است : “ این فیلم‌نامه با نگاهی به زندگی‌نامه‌ی سورن کی‌یر که‌گور و کتاب هرتسوک اثر «سال بلو» تنظیم شده است. “ 

شایان ذکر است من فیلم را کامل ندیده‌ام بس که سی‌دیِ ویدئوکلوپ‌ محله‌مان خش‌دار بود. از جایی یا کسی دیگر هم نشد فیلم را بگیرم و کامل ببینم. فقط فیلم‌نامه را خوانده‌ام که «نشر زمانه» آن را منتشر کرده است.{goodreads} البته، فیلم را می‌توان از  این‌جا دانلود کرد. منتها ما اینترنت درست و درمان نداریم. بیش‌تر دیالوگ‌های خاص فیلم هم در این‌جا آمده است.

دیدگاه خود را ارسال کنید