۱)؛ اگر از این مُدل خوانندههایی هستید که وقتِ خواندن یک کتاب، خودتان را مسلّح میکنید به مدادی (اتودی، خودکار بیکی، رواننویسِ سبزی، ماژیک شبرنگِ فسفریای و …) و بعد، مترصّد مینشینید تا جملهی نغزی، نکتهی درخشانی، پیام گوهرباری یا خطابهی قرایی را در متن کتاب بخوانید و فوری زیر آن خط میکشید از لحاظ تأمل یا نثر زیبا یا بیان خاص یا همذاتپنداری و یا نوشتن گوشهی دفتری یا روی کاغذی یا توی وبلاگ و …، «مهمانی تلخ» اینجور کتابی نیست امّا، پیشنهاد میکنم این رُمانِ سیامک گلشیری را بخوانید اگر اهلِ تماشای فیلم ترسناک هستید بسکه یکجور خوبی فضاسازی کرده و بلد بوده آن هول و هراسِ باید را به دل آدم بریزد وقتی ماهرخ و رامینِ داستان گرفتار شدهاند در آن باغِ دورافتادهی حوالی جادهی کرج. ماهرخ و رامین؟ بله خب. ماهرخ و رامین دو شخصیّت از چهار شخصیّت این رُمان هستند اگر نامزدِ تورج را هم آدمِ قصّه فرض کنیم. فرضِ چرا. گیرم قبل از حضورِ او، روایتِ گلشیری از آن پنجشنبهی نکبت و مهمانی تلخ تمام شود ولی، حرف و حدیثِ شیرین بهقدرکافی نقلِ صحبتِ تورج با این زوج هست.
بله. ماهرخ و رامین زن و شوهرند و هر دو استاد دانشگاه. تورج هم شاگرد رامین بوده که هفت سالِ قبل از دانشگاه اخراج شده و حالا، خیلی اتّفاقی در بزرگراه چمران به پُستِ هم خوردهاند و مابقیماجرا بماند تا خودتان کتاب را بخوانید. به نظر من استعدادِ خاصِ گلشیری در دیالوگنویسیست. گفتوگوهای رُمان عالی است و زبانِ نویسنده ساده و روان. کتاب را دست بگیرید برای خواندن محال است زمین بگذارید بهخصوص وقتی به آن بخشِ هولناکِ داستان برسید.
با اینهمه، نمیدانم چرا نویسنده شخصیّت رامین و ماهرخ را با آن سوادِ علمی و پیشنیهی فرهنگی یکطوری ترسیم کرده است که آدم هی خیال میکند احمقاند و با اینکه باید در سنین میانسالی باشند، شبیه دختر/پسرهای نوجوان رفتار میکنند. مثلن؟ مثلن، وقتی تورج از استادش میخواهد به منزل او بیاید و یا آن صحنههای مسخرهی تماشای آلبوم عکسهای عروسی شاگردش. آدم اینقدر تعارفی و مگر رودربایستی دارد با شاگردی که قبلن باعث اخراج او شده از دانشگاه؟
خلاصه، وقتِ زیادی نمیگیرد از شما خواندنِ این رُمانِ ۱۸۰ صفحهای و برای سرگرمی، خوب داستانی دارد.
۲)؛ این حرف را یادتان میآید دربارهی طراحی جلد کتاب؟ حالا نگاه کنید به دو تصویر فوق. سمتِ راستی، عکس روی جلدِ کتابیست که من خواندهام.* عکس سمتِ چپی تصویرِ جلد هماین کتاب است که کمتر از یکماه قبل تجدید چاپ شد.
۳)؛ سه فصل اوّل رُمان را میتوانید اینجا بخوانید.
:: اینجا و اینجا و اینجا و اینجا و اینجا هم دربارهی «مهمانی تلخ» نوشتهاند + {goodreads}
* تهران: انتشارات مهرا و قصیدهسرا. چاپ سوّم، ۱۳۸۴، قیمت ۱۹۰۰ تومان.