چهار ستاره مانده به صبح

شروع یک رؤیای نو

«منظور هم‌آن است. تو می‌خواهی به یک هدف پنهان فکر کنی. می‌خواهی به خودت بقبولانی که برای آن‌چه در جهان اتفاق می‌افتد دلیلی وجود دارد. مهم نیست چه اسمی رویش بگذاری – بخت، هم‌آهنگی، نیروی برتر – همه‌اش به یک چیز ختم می‌شود. این راهی است برای دوری از واقعیت‌ها، برای روبه‌رو نشدن با چگونگی حقیقی چیزها.»

موسیقی شانس (The music of Chance)، پل آستر (Paul Auster)

دیدگاه خود را ارسال کنید