چهار ستاره مانده به صبح

شروع یک رؤیای نو

:: پیرو پیش‌نهاد ششم، به روایت آدومید؛ امروز رفتم نمایشگاه کتاب طبق پیشنهادی که رویا کرده بود رفتم کتاب‌سرای تندیس و کتاب من هومبولتم از هادی خورشاهیان رو گرفتم خب به طبع وقت زیادی نداشتم و یه راست رفتم سراغ این کتاب، یه آقاه تقریبن خوش‌سیما و خوش‌تیپ گفت اسم کتاب نظرتون رو جلب کرده که مستقیم اومدید سر این کتاب، گفتم راستش نه یکی از دوستام توی سایتش پیشنهاد داده بود این کتاب رو بگیرم گفت می‌تونم اسم دوستتون رو بپرسم گفتم بله رویا البته ما می‌گیم بهش روهیا، گفت از قول من خیلی به خانم رویا سلام برسونید و تشکر کنید که بدون اینکه من بخوام و حتی خبری داشته باشم برام تبلیغ می‌کنند و خیلی هم سلام رسونند و بگویید خوشحالم که این‌شون از کتاب من خوشش اومده و در موردش نوشته و بسیار بسیار تشکر کردن همراه به یا لبخند زیبا. (به نقل از گوگل‌ریدر)

:: پیرو پیش‌نهاد پنجم، به روایت تادانه؛ کتاب نیست سروده‌ی علیرضا روشن پُرفروش‌ترین کتاب نشر آموت در بیست‌وچهارمین نمایش‌گاه بین‌المللی کتاب تهران بود.

:: پیرو پیش‌نهاد سوّم، به روایت گل آقا؛ یک دیشلمه مهمان شاغلام.

دیدگاه خود را ارسال کنید