«… همیشه به کسانی که برایم نامه مینویسند یا حضوری از من سوال میکنند، بویژه کسانی که با نامهشان داستانی چهار، پنج صفحهیی میفرستند و مشخص است استعداد نویسندگی دارند، پیشنهاد میکنم هر چه سریعتر به نزدیکترین کلاس نویسندگی مراجعه و در آن ثبتنام کنند. اصلا مهم نیست معلمی که به شما درس میدهد چقدر کارش را بلد است و چقدر از شیوههای آموزش فنون نویسندگی سر درمیآورد. اینطور چیزها را کسی قرار نیست در کلاس به شما آموزش دهد. مهمترین مساله این است که شما آنجا تعدادی مخاطب جدی دارید که قصهتان را برایشان میخوانید و نکته اصلی که در این کلاسها یاد میگیرید این است که داستانی که نوشتهاید از نظر مخاطبان با چیزی که خود در ذهن داشتهاید بسیار تفاوت دارد. میبینید که اگر ۱۰ نفر داستانتان را بشنوند، در نهایت دو یا سه نفر آن چیزی را استنباط کردهاند که شما مدنظر داشتهاید. همچنین از این جمع دو یا سه نفر هستند که از داستان شما بیش از حد انتظارتان لذت بردهاند یا بدشان آمده. در این دورههاست که نخستین نقدهای جدی بر کارتان را میشنوید و این برای جوانانی که تازه کار نویسندگی را شروع کردهاند بسیار لازم است. هر نویسنده تازهکاری پیش خود فکر میکند «من نویسنده بزرگی هستم» و تحمل انتقاد و حمله به کارش را ندارد. در این کلاسها با چنین انتقاداتی که اتفاقا مهمترین عامل پیشرفت او خواهد بود آشنا میشود. نویسندگی بدون فعالیت جمعی مثل تلاش برای تبدیل شدن به یک فوتبالیست بزرگ بدون عضویت داشتن در هیچ تیمی است.»
خدا هرگز دیر نمیکند
حضرت علی علیهالسلام؛ «به آن چیزی که ناامیدی و امید نداری، امیدوارتر باش از آنچه به آن امید داری. زیرا، موسی رفت برای خانوادهاش آتش تهیه کند، خداوند با او سخن گفت. ملکهی سبا نزد سلیمان رفت تا بر سر کفر با او مصالحه کند، مسلمان بازگشت و ساحران فرعون رفتند موسی را شکست بدهند، به او مؤمن شدند.»
بگرد
وبلاگهای زنده
چهار ستاره مانده به صبح
- نقشههایی برای پیدا شدن
- این ماییم، ملتی تنها در آستانهی فصلی سرد
- میبوسمت و رهایت میکنم
- به نام آبان
- روز المر را در خانه جشن بگیریم
- سرنخهای بهاری
- سلام جهان!
- کتابها منتظرند؟
- چگونه مرور کتاب بنویسیم؟
- نخودی
- به افقِ کتابخانهی من
- به یادِ میلک
- این گوزن مال همه است!
- دربارهی سرگذشت یک دایناسور
- شاهکارهای ادبیات را به زندگیتان دعوت کنید
- جایی که وحشیها نیستند
- آموتخانه؛ خانهی مردم
- به سلامتیِ شادی
- برسد به دست والدین، معلمان، مربیان، هنرمندان و غیره!
- یک کتاب خوب، یک اتفاق بد
برچسب
book
books
I Love Books
ادبیات کودک و نوجوان
اقتباس
انتشارات امیرکبیر
انتشارات ققنوس
انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
داستان کوتاه
داستان کودک
رمان
رمان ایرانی
رمان خارجی
رمان نوجوان
رمان کودک
روانشناسی
زندگی جدید جناب دایناسور
شعر
شعر نو
عشق
عکس
فیلم
فیلم ایرانی
فیلم خارجی
فیلم سینمایی
لاکپشت پرنده
مجموعه داستان
مجموعه شعر
نشر آموت
نشر افق
نشر نون
نشر چشمه
نشر چکه
نمایشگاه کتاب
نوجوانان
نویسندگی
کتاب
کتاب تصویری
کتاب نوجوان
کتاب کودک
کتاب کودک و نوجوان
کتابخوانی
کودکان
کودکان و نوجوانان
یزد
از این لحاظ
- I Love Books
- Life is Beautiful
- اتاق تجربه
- ادبیات مقاومت
- ارادتمند شما عزرائیل
- از خانهی خودمان شروع کنیم
- اوستا کریم! نوکرتیم
- اوکی مِستر
- اینم یه جورشه
- بابا گلی به جمالت
- بازی وبلاگی
- به اضافهی من
- بچّهی سرراهی
- جام جهانی برزیل
- حاشیه بر متن
- خبرگزاری رؤیا
- دربارهی خودم
- دربارهی کتابها
- دستهبندی نشده
- رؤیای نوشتن
- رمان
- روانشناسی
- ریزش هوای سرد
- زندگینامه
- شعر
- صبح روز چهارم
- صفحهی بیست
- فیلمنامه
- ماجراهای من و راجرز
- مادموزل مارکوپلو
- مجموعه داستان
- نمایشگاه کتاب تهران
- هایکو کتاب
- هر چی
- پویا ایناشون
- کتاب یزد
- کتابخانهی روستایی
- کتابخوانی برای سالمندان
- کودک و نوجوان
- یزدگَردِ چهارم
- یک چمدان عکس