چهار ستاره مانده به صبح

شروع یک رؤیای نو

«… همیشه به کسانی که برایم نامه می‌نویسند یا حضوری از من سوال می‌کنند، بویژه کسانی که با نامه‌شان داستانی چهار، پنج صفحه‌یی می‌فرستند و مشخص است استعداد نویسندگی دارند، پیشنهاد می‌کنم هر چه سریع‌تر به نزدیک‌ترین کلاس نویسندگی مراجعه و در آن ثبت‌نام کنند. اصلا مهم نیست معلمی که به شما درس می‌دهد چقدر کارش را بلد است و چقدر از شیوه‌های آموزش فنون نویسندگی سر درمی‌آورد. اینطور چیزها را کسی قرار نیست در کلاس به شما آموزش دهد. مهم‌ترین مساله این است که شما آنجا تعدادی مخاطب جدی دارید که قصه‌تان را برایشان می‌خوانید و نکته اصلی که در این کلاس‌ها یاد می‌گیرید این است که داستانی که نوشته‌اید از نظر مخاطبان با چیزی که خود در ذهن داشته‌اید بسیار تفاوت دارد. می‌بینید که اگر ۱۰ نفر داستانتان را بشنوند، در نهایت دو یا سه نفر آن چیزی را استنباط کرده‌اند که شما مدنظر داشته‌اید. همچنین از این جمع دو یا سه نفر هستند که از داستان شما بیش از حد انتظارتان لذت برده‌اند یا بدشان آمده. در این دوره‌هاست که نخستین نقدهای جدی بر کارتان را می‌شنوید و این برای جوانانی که تازه کار نویسندگی را شروع کرده‌اند بسیار لازم است. هر نویسنده تازه‌کاری پیش خود فکر می‌کند «من نویسنده بزرگی هستم» و تحمل انتقاد و حمله به کارش را ندارد. در این کلاس‌ها با چنین انتقاداتی که اتفاقا مهم‌ترین عامل پیشرفت او خواهد بود آشنا می‌شود. نویسندگی بدون فعالیت جمعی مثل تلاش برای تبدیل شدن به یک فوتبالیست بزرگ بدون عضویت داشتن در هیچ تیمی است.»

نورمن میلر، نویسنده‌ی آمریکایی

دیدگاه خود را ارسال کنید