چطور نوشتن خاطرات شخصی، شما را به سمت نویسنده شدن سوق داد؟
: خاطره نوشتن مرا وادار به مکثکردن میکند تا با دقت به یاد بیاورم؛ در حقیقت این یک تمرین است. در یک خاطره من به خود، به زندگی، به کسانی که بیش از همه دوستشان دارم در آیینهای صاف مینگرم. در خاطره، احساسات اهمیت بیشتری نسبت به حقایق دارند و برای صادقانه نوشتن باید با اهریمن درونم نبرد کنم. در هر خاطره درباره خودم چیزهایی آموختهام؛ چرا که هر کتابی بازتابی است از شخصیتی که دارم. من فکر میکنم که نوشتن خاطرات به شکل موثری باعث میشود که فرد یا نویسنده بهتری شوم. (شاید هم فکر احمقانهای باشد!)
آیا به نظر شما تفاوتی بین زنان و مردان در نوشتن خاطرات وجود دارد؟
: من ترجیح میدهم خاطرات زنان را بخوانم چون آنها آدمهایی صادق و اغلب معنوی هستند. با زنان بهتر میتوانم ارتباط برقرار کنم و آنها همیشه به من چیزی میآموزند. خاطرات مردان اشاره به پاسخها دارد، ولی خاطرات زنان درباره پرسشهاست. اکثر نویسندگان مرد میخواهند در خاطراتشان خوب به نظر برسند و جایگاهی در نسلهای آینده داشته باشند، درحالی که بسیاری از زنان میدانند که آینده یعنی آنچه که دارد اتفاق میافتد. درحالیکه شما به اینکه زنان میخواهند در لحظه زندگی کنند توجه ندارید، آنها به آینده بیتوجه نیستند.
+ متنِ کاملِ گفتوگو با ایزابل آلنده را اینجا بخوانید.