شبحِ مرگ را در سایتِ نشر افق پیدا کردهام. پی خبرِ انتشارش سراغِ آقای گوگل رفتم، ولی چیزی دستم را نگرفت. شاید هنوز توزیع نشده است. نمیدانم. خلاصهای از کتاب را در سایت آوردهاند. اینکه اشکان بهرامی مُرده است. بهرامی؟ خیال میکنم فامیلیاش اربابی بود. خُب، جلد دوّم کتاب، یعنی ملاقات با خونآشام، دمدستم نیست که مطمئن بگویم. آره، داشتم میگفتم در خلاصهی کتاب آمده که اشکان مُرده و نویسنده راه افتاده پی او و از خانهی ریتا سردرآورده. ریتا شخصیّتِ تازهی سیامک گلشیری است که در جلدهای اوّل، یعنی تهران؛ کوچهی اشباح، و دوّم ازش خبری نبود. انگار ریتا به لطفِ نامزدش به خونآشام تبدیل شده است. چهطور؟ آخر، این آقا اشکانِ خبرنگارِ فضول در جلد قبلیِ کتاب وارد خانهی مرموزی شده بود که محل زندگیِ خونآشامهای تهرانیست و ….
با اینکه، قبلن خواندنِ دو کتاب تهران؛ کوچهی اشباح و ملاقات با خونآشام را پیشنهاد کرده بودم، ولی فکر کنم با انتشار جلد سوّم از این مجموعه دیگر باید دربارهاش مفصّل بنویسم. بهخصوص که گویا نویسنده مشغولِ نوشتنِ جلدهای بعدیِ داستان هم هست.
پیمان در 12/02/05 گفت:
چه تیتر هوشمندانهای!
سمانه در 12/02/06 گفت:
این کتاب در دست چاپه تا جایی که میدونم . مثل آرش و تهمینه که نویسندهاش هم همین آقای گلشیریه
چهار ستاره مانده به صبح در 12/02/06 گفت:
فکر میکنم حق با شماست سمانه جان 🙂 شواهد و قرائن نشون میده که این دو کتاب در مرحلهی چاپ هستند.