چهار ستاره مانده به صبح

شروع یک رؤیای نو

تشویقِ زیرپوستیِ گوگل خیلی اثرگذار بود و بعد از کتاب‌های پائولو کوئیلو، کتاب یک نویسنده‌ی برزیلیِ دیگر را هم در کتاب‌خانه‌مان پیدا کردم؛ روانکاو اثر آقای ژواکیم ماریا ماشادو د آسیس که ساده‌اش می‌شود آقا ماشادو.

ماشادو، متولد ۱۸۳۹، و از معروف‌ترین نویسندگان قرن نوزدهم آمریکای لاتین و بزرگ‌ترین نویسنده‌ی تاریخ برزیل است.
می‌گویند او بیش‌تر از صد کتاب نوشته که مشهورترینِ آن‌ها گورنبشته‌ای برای برنده‌ای کوچک، میراث کینکاس بوربا، دُن کاسمورو و عیسی و یعقوب است.
به میراث کینکاس بوربا، دُن کاسمورو و خاطرات پس از مرگ براس کوباس سه‌گانه‌ی ماشادو هم می‌گویند. این کتاب‌ها را عبدالله کوثری ترجمه کرده است.

علاوه‌بر این رُمان‌ها، ماشادو بیش‌تر از دویست داستان کوتاه هم نوشته که بعضی از آن‌ها در مجموعه‌ی روانکاو و داستان‌های دیگر منتشر شده است. بله، همین کتابی که من دارم.
بد نیست بدانید آقای کوثری در سال ۱۳۸۳ به‌خاطر ترجمه‌ی این مجموعه داستان و خاطرات پس از مرگ براس کوباس برنده‌ی جایزه‌ی کتاب سال شده است.

در پیوستِ آخر کتاب آمده که «ماشادو در خلق طرح‌های پیچیده‌ی روانی و آنچه مایه آزار انسان است استادی بی‌بدیل بود. او دلبسته‌ی شکسپیر بود که به گمان او «به زبان جان می‌نوشت». همچنین از داستان‌های کتاب مقدس تأثیر بسیار گرفته بود. او را می‌توان از جنبه‌های گوناگون پیشگام بورخس دانست، با این تفاوت که شکاکیت ماشادو آن‌چنان گزنده نیست و آمیخته با شفقت است.»

در نوشته‌ی پشت جلد کتاب هم آمده که «ماشادو در اغلب آثارش ابعاد روان‌شناختی انسان‌ها را مورد توجه قرار می‌دهد. مجموعه‌ی روانکاو نمونه‌ی بسیار خوبی از این سبک نگارش است که در آن نویسنده با زبان تلخ و آمیخته با طنز روحیات و خلقیات شخصیت‌های داستانی‌اش را ژرف‌کاوی می‌کند.»

روانکاو و داستان‌های دیگر اولین‌بار در سال ۱۳۸۲ توسط انتشارات لوح‌فکر منتشر شده است. کتابی که من دارم چاپ چهارمِ آن است. منتهی، فکر می‌کنم اگر الان بروید توی کتاب‌فروشی‌ها، باید چاپ جدید آن را تهیه کنید که نشر ماهی منتشر کرده است. البته، مترجم همان آقای کوثری است. خاطرات پس از مرگ براس کوباس توسط انتشارات مروارید و رُمان دُن کاسمورو هم توسط نشر نی منتشر شده است. به استنادِ سایت کتاب‌خانه‌ی ملّی، کینکاس بوربا هم ترجمه شده و به زودی توسط نشر نی به بازار خواهد آمد. البته، اگر تا الان منتشر نشده باشد.

اگر خواستید درباره‌ی ماشادو و کتاب‌هایش بیش‌تر بدانید این‌جا و این‌جا و این‌جا و این‌جا را بخوانید.

اگر زبان پرتغالی بلدید، وب‌سایت ماشادو رو هم این‌جا ببینید.

بهار برایم کاموا بیاور یکی از پیشنهادهای سالِ قبل‌ام بود که درباره‌ی ماجرای رُمان و لذّتِ خواندنش هم در این‌جا حرف زده‌ام. به‌علاوه‌ی این‌که این رُمان نامزدِ آخرین دوره‌ی جایزه‌ی گلشیری هم شد. اگر هوس کردید کتاب مریم حسینیان را بخرید باید قدم‌رنجه کنید و بروید تا غرفه‌ی کتاب‌سرای تندیس در شبستانِ مصلّا.

***

استخوان‌های دوست‌داشتنی یکی از دوست‌داشتنی‌ترین کتاب‌هایی بود که سالِ قبل خواندم. یک ماجرایی هم پیوست شده به این کتاب که خودم دوستش دارم و حسِ خوبی به من می‌دهد. آخر، رُمان آلیس زیبولد را از میانِ کتاب‌های دست دوّم کتاب‌فروشی اگر پیدا کرده بودم، فروردینِ نود. بعد، فهمیدم کتاب برای صمیمی‌ترین دوستِ سابق‌ام بوده که آن را امانت گذاشته بود برای فروش. این رُمان را انتشارات مروارید چاپ کرده است. طبیعتن، برای تهیّه‌ی آن از نمایش‌گاه کتاب باید به غرفه‌ی مروارید سر بزنید.


دیگر جز دعایی
که باد هوایش می‌پنداری
هیچ‌کس و هیچ‌چیز
پُشت و پناهت نیست

دُرُست از همان شب که عصرش با زهره رفته بودیم حوالی ولی‌عصر، در همان کتاب‌فروشیِ سرِ خیابانِ فاطمی، و من دست‌آخر «کبریتِ خیس»* را خریدم پس از … چند ماه گذشته از آن نمایش‌گاه کتاب؟ اردی‌بهشت بود دیگر. خیاط، من چرا هر کتابِ مزخرفی که رسید دستم خریدم، بابت همین یکی گدایی‌اَم گرفت؟ فقط ۱۵۰۰ تومان است قیمتش آخر. بله. می‌گفتم … دُرُست از همان شب، من دارم هی شعرهای «عبّاس صفاری» را مزه‌مزه می‌کنم و ریزریز کیف می‌کنم. بابا این «یدالله رویایی» پُربی‌راه نمی‌گوید به علی؛ «… و «کم‌ترین‌ها» را نه به خاطر تواضع (چرا که وضعی در برابر خود نمی‌بینم.) بل به خاطر این گفتم که شاعران خوب کم‌اند. صفاری را هم دوست دارم از همین گروه بدانم، با «ترین» یا بی‌«ترین» خودش می‌داند. همین‌که متعلّق به گروه «کم‌ها» باشیم حرف کمی نیست.» صفاری از همین گروه است؛ شاعرانِ خوبی که کم هستند. چی؟ خودتان بروید بابا. شرط، سر هر چی، محال است که کتاب را دست بگیرید و هی نخواهید توی آن جهانِ زیبای شاعرانه پرسه بزنید. من که این‌طوری شده‌ام، حیف‌ام می‌آید کتاب را زمین بگذارم و جدا بشوم از ردیفِ خیال‌انگیز ِ واژه‌های نرم و تصویرهای بکرِ این شعرها. به گمانم دست‌آخر مجبور شوم به از بَرکردنِ «کبریتِ خیس» همّت گمارم. فکر کن؟! آن هم منِ منِ بی‌استعداد در این نوع به حافظه‌سپاری‌ها!!! اجازه بدهید تکلیفِ اینجا را هم روشن کنم. زین پس شاید هر چند وقت یک‌بار، محضِ تجدیدِ لذّت، شعری از این کتاب بشود زینتِ اینجا.

kebrite-khis


یکی امضای خانه است
و دیگری کلید متن،
تا خانه‌ای بنا نشود
کلیدی
و تا متنی پیاده نشود
امضایی نیست
مثل سفر که سفر نیست
تا پیاده نشود سوار
و زمینی که کامل نبوده است
منهای رودخانه‌ها
که امضای تبرّک‌زایِ خدایانند بر خاک
و مرگ
که امضای زندگی است.

* «کبریتِ خیس» مجموعه شعر‌های عبّاس صفاری است که در سال‌های ۱۳۸۳ – ۱۳۸۱ سروده و در سال ۱۳۸۴ از سوی انتشارات مروارید منتشر شده و بعد،  جایزه‌ی شعر کارنامه رو از هم از آنِ خودش کرده و فعلن، به چاپ دوّم رسیده و با ۱۵۰۰ تومانِ ناقابل، شما هم می‌توانید اون رو ابتیاع کرده و کلّی لذّت ببرید.