هفت ماهِ ما به پایان رسید و الان، میتوانم بگویم واقعیتِ زندگی با هولدرلین چیزی از رؤیاهایم کم ندارد. به نظرم حتّا معرکهتر است. آنقدر که گاهی دلتنگِ لحظهای میشوم که در آن هستیم. مثلن، وقتی کنارش دراز کشیدهام و دستِ هم را گرفتهایم، محکم و گرم.
زندگیکردن در خانهای کوچک در یزد، ما را از آدابِ عشقورزی در خیابانهای بزرگِ تهران دور نکرده است و هنوزم اهلِ پرسه و خندهایم و خوشحالم که هر دو به شدّت خودمانیم، سرتق و عاشق.