چهار ستاره مانده به صبح

شروع یک رؤیای نو

خبر را خوانده‌اید؟ یکی از خیریه‌های لندن که کارش غذا دادن به بچه‌های بی‌سرپرست است، چند روز پیش علاوه بر غذا به این بچه‌ها کتاب هم هدیه داده است، یعنی هر کدام از دوهزار بچه‌ای که در صف غذای این خیریه ایستاده بودند، یک جلد کتاب هم هدیه گرفته‌اند.

دارم فکر می‌کنم کاش هم‌وطن‌های عزیزی که دستی به خیر دارند – و اهل صفا و ثوابِ ماه رمضان‌اند و پای ثابتِ برنامه‌های افطاری و نذری و غیره – هم غذای روح را جدی می‌گرفتند و کنار حلیم و بامیه و حلوای دمِ اذان مغرب چند جلد کتاب می‌گذاشتند برای هدیه به مهمان‌های روزه‌دارشان و می‌دانستند خوبی و خیرِ این فعلِ نیکو جای دوری نمی‌رود.

نمی‌دانم چه‌جوری است که سفره‌ی هفت‌‌رنگ و افطاری در فلان رستورانِ شیکِ بالای شهر با حضور هنرپیشه و خواننده‌ی مشهور سه‌سوت مُد می‌شود، ولی برای کتاب و کتاب‌خوانی اتفاقی نمی‌افتد. شاید دست‌هایی پشت پرده است که نمی‌خواهد مردم کتاب بخواند، کسانی که نمی‌خواهند مردم بیشتر بدانند. این‌طور نیست؟