گفت برایت خانهای از خشتِ نور وُ
باغِ انار و خوابِ رُباب خریدهایم
بیا و از این گوشهی دلگیر بیچراغ
رو به روشناییِ کوچه … چیزی بگو!
بگو مثلا ماه میتابد
زندگی خوب است
هوا بوی ریحان و عطرِ آب وُ
میِ مهتاب میدهد.
۱: عاشقانه/ فریبا کلهر/ رمان
۲: پسران گل/ فریبا کلهر/ رمان برای همه
۳: شوهر عزیز من/ فریبا کلهر/ رمان/ چاپ چهارم
۴: کتاب نیست/ علیرضا روشن/ شعر/ چاپ پنجم
۵: خرید قلاب ماهیگیری برای پدربزرگ/ گائو زینگجیان/ مترجم: مهسا ملکمرزبان
۶: اتاق/ اما دوناهو/ مترجم: علی قانع/ رمان/ چاپ دوم
۷: قصههای یکدقیقهای/ فریبا کلهر/ داستان کوتاه/ برای همه
۸: دخترها در جنگ/ داستان کوتاه خارجی/ مترجم: ناهیده هاشمی
۹: پیش از آنکه بخوابم/ اس جی واتسون/ مترجم: شقایق قندهاری/ رمان
۱۰: زن غذا خدا/ جنین راس/ مترجم: آراز ایلخچویی/ چاپ دوم
۱۱: مجموعه داستانهای کوتاه فلانری اوکانر/ مترجم: آذر عالیپور
۱۲: نسکافه با عطر کاهگل/ م. آرام/ رمان/ چاپ دوم
از این فهرست، چهار کتاب را خواندهام؛ شمارهی سه و چهار با شش و هفت. دربارهشان هم در وبلاگم نوشتهام که اگر خواستید روی عنوانِ کتابها کلیک میکنید و میخوانید چه گفتهام/نوشتهام. به شمارهی یک و پنج هم ناخنک زدهام، ولی هنوز نخواندهامشان تمام و کمال. این روزها، سرانهی مطالعهام قابل تعریف نیست. چهار ستاره مانده به صبح هم که … عیان است دیگر. بعله، هنوز جای حروف روی کیبورد را بلدم و میدانم کافیست شروع کنم به نوشتن تا همینجور ادامه بدهم، اما … میدانید، دلم میخواهد سرعتِ اینترنت چُسکی نباشد و وردپرس مثل ایام قدیم باشد و وبلاگم را با مشقّت از داشبوری نیمه لودشده به روز نکنم، ولی نمیشود. میشود؟ این روزها، مُدام حرفِ برایان سلزنیک توی سرم است و از خودم خواهش میکنم … خواهش میکنم هرگز دست از آرزو کردن نکشم. من رؤیایی داشتم که دیگر از آنِ من است و حالا باید ….