اوّلیّنبار کتاب را سال هفتاد و نه چاپ کردهاند و بعد از ده سال و دوازدهبار چاپ هنوز هم پشت جلدش مینویسند؛
«خانوادهی نیکاختر* جدیدترین اثر طنزنویس مشهور کشورمان است.»
کتاب دوازده فصل دارد، منزل اوّل تا دوازدهم که اشاره دارد به مکان وقوع داستان مثلن در اتاقنشمین، در اتاق خواب تاریک، در ماشین و … فصلها اینطور نامگذاری شدهاند. داستان هم، «حکایت زن و شوهری ایرانی به نام محمود و بدری نیکاختر است که پس از انقلاب به اتفاق فرزندانشان (فرهاد و فرشته) و مادر بدری (خانمبزرگ) و فاطی که یک دختربچّه دهاتی است به آمریکا مهاجرت کردهاند. ما وقتی به آنها برمیخوریم که یکی از همکلاسیهای نیکاختر به نام خانعمو که استاد سابق دانشگاه است برای گردش به آمریکا آمده و میهمان آنهاست …»
البته، این داستان بهشکل نمایشنامه است و مبتنی بر دیالوگ. پایان خوش دارد و دستآخر همگی از بدری و خانعمو تا فاطی و فرزاد خوشبخت میشوند. منتها باوجود تأکیدی که بر طنزِ خانوادهی نیکاختر میشود، من وقتِ خواندنِ کتاب هیچ نخندیدم. حالا خنده پیشکش، از داستان هم خوشام نیامد. همین.
+ کتاب را از محمّد هدیه گرفتهام که ممنونم ازش.
+ قبلتر از این نویسنده داییجان ناپلئون را خواندهام که دربارهاش اینجا نوشتهام.
*ایرج پزشکزاد. تهران: نشر آبی. چاپ دوازدهم ۱۳۸۸٫ ۱۵۶ صفحه. قیمت ۳۰۰۰ تومان!