کتابخانهی زانیار، در روستای تاجآباد سفلی در همدان، یک کتابخانهی غیردولتی است که با همت گروهی از جوانهای روستا و کمکهای مردمی تأسیس شده و حدود هشت سال از آغاز فعالیت آن میگذرد. درحالحاضر، این کتابخانه برای انجام امور مربوط به ثبت و امانت کتاب و … به یک دستگاه رایانه نیاز دارد. اگر دوست دارید برای خرید این هدیه مشارکت کنید.
۲ دیدگاه نوشته شده است! »
خدا هرگز دیر نمیکند
حضرت علی علیهالسلام؛ «به آن چیزی که ناامیدی و امید نداری، امیدوارتر باش از آنچه به آن امید داری. زیرا، موسی رفت برای خانوادهاش آتش تهیه کند، خداوند با او سخن گفت. ملکهی سبا نزد سلیمان رفت تا بر سر کفر با او مصالحه کند، مسلمان بازگشت و ساحران فرعون رفتند موسی را شکست بدهند، به او مؤمن شدند.»
بگرد
وبلاگهای زنده
چهار ستاره مانده به صبح
- نقشههایی برای پیدا شدن
- این ماییم، ملتی تنها در آستانهی فصلی سرد
- میبوسمت و رهایت میکنم
- به نام آبان
- روز المر را در خانه جشن بگیریم
- سرنخهای بهاری
- سلام جهان!
- کتابها منتظرند؟
- چگونه مرور کتاب بنویسیم؟
- نخودی
- به افقِ کتابخانهی من
- به یادِ میلک
- این گوزن مال همه است!
- دربارهی سرگذشت یک دایناسور
- شاهکارهای ادبیات را به زندگیتان دعوت کنید
- جایی که وحشیها نیستند
- آموتخانه؛ خانهی مردم
- به سلامتیِ شادی
- برسد به دست والدین، معلمان، مربیان، هنرمندان و غیره!
- یک کتاب خوب، یک اتفاق بد
برچسب
book
books
I Love Books
ادبیات کودک و نوجوان
اقتباس
انتشارات امیرکبیر
انتشارات ققنوس
انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
داستان کوتاه
داستان کودک
رمان
رمان ایرانی
رمان خارجی
رمان نوجوان
رمان کودک
روانشناسی
زندگی جدید جناب دایناسور
شعر
شعر نو
عشق
عکس
فیلم
فیلم ایرانی
فیلم خارجی
فیلم سینمایی
لاکپشت پرنده
مجموعه داستان
مجموعه شعر
نشر آموت
نشر افق
نشر نون
نشر چشمه
نشر چکه
نمایشگاه کتاب
نوجوانان
نویسندگی
کتاب
کتاب تصویری
کتاب نوجوان
کتاب کودک
کتاب کودک و نوجوان
کتابخوانی
کودکان
کودکان و نوجوانان
یزد
از این لحاظ
- I Love Books
- Life is Beautiful
- اتاق تجربه
- ادبیات مقاومت
- ارادتمند شما عزرائیل
- از خانهی خودمان شروع کنیم
- اوستا کریم! نوکرتیم
- اوکی مِستر
- اینم یه جورشه
- بابا گلی به جمالت
- بازی وبلاگی
- به اضافهی من
- بچّهی سرراهی
- جام جهانی برزیل
- حاشیه بر متن
- خبرگزاری رؤیا
- دربارهی خودم
- دربارهی کتابها
- دستهبندی نشده
- رؤیای نوشتن
- رمان
- روانشناسی
- ریزش هوای سرد
- زندگینامه
- شعر
- صبح روز چهارم
- صفحهی بیست
- فیلمنامه
- ماجراهای من و راجرز
- مادموزل مارکوپلو
- مجموعه داستان
- نمایشگاه کتاب تهران
- هایکو کتاب
- هر چی
- پویا ایناشون
- کتاب یزد
- کتابخانهی روستایی
- کتابخوانی برای سالمندان
- کودک و نوجوان
- یزدگَردِ چهارم
- یک چمدان عکس
Hassan در 15/04/15 گفت:
آقا سلام!
ما کمک کردیم ولی بالاغیرتا برای مدیریت یک کتابخانه روستایی کامپوتر ضرورت درجه اول نیست!
من دوست دارم که بزاردیش زیر دست بچه ها باهاش تمرین کنند و کارهای اولیه ورد و پاروپوینت رو یاد بگیرند و… حتی بازی کنند ویندوز بپرونند …!
در هر حال دست شما هم درد نکنه
*
*
*
*
چهار ستاره مانده به صبح: دستتان درد نکند. برایتان شادی و سلامتی و پول آرزو میکنم.
من هم با شما موافقام و ترجیح میدهم که رایانهی موردنظر دمدستِ بچهها باشد.
نظرتان را به مدیر و مربیهای کتابخانه انتقال میدهم و امیدوارم آنها هم با ما موافق باشند.
*
*
*
*
حسن عزیز، مدیر کتابخانه قبول کردند و گفتند: با کمال میل پیشنهاد را میپذیرم و حتی اون دو روستای کوچک هم هربار که بریم میگذارم جلو دستشان تا باهاش کار کنند و ترسشون بریزد.
چهار ستاره مانده به صبح » دوستان عزیز! هدیهتان به دست بچههای کتابخانهی زانیار رسید در 15/05/02 گفت:
[…] آخر فروردین ازتان دعوت کرده بودم برای خرید رایانه برای یک کتابخانهی روستایی مشارکت کنید. خبر تازه اینکه، به لطف و همّت گروهی از […]