چهار ستاره مانده به صبح

شروع یک رؤیای نو

از برد هوپر نوشته بودم که معتقد است اگر ۱۷۵ کلمه حرف برای گفتن درباره‌ی کتابی نداریم، بهتر است آن کتاب را کنار بگذاریم و به سراغ کتاب دیگری برویم. کتابی خوانده‌ام که درباره‌اش بیش‌تر از این تعداد کلمه حرف دارم و به‌قدری هیجان‌زده‌ام که می‌خواهم خلافِ اعتقاد نویسنده‌اش – که معتقد است آدم نمی‌تواند برای مردم کتاب تجویز کند، حتی بهترین کتاب‌ها را –  همه را مجبور کنم تا این کتاب را بخوانند. به‌خصوص آن‌هایی که کتاب‌خوان‌‌ترند و عادتِ کتاب‌خوانی‌شان مبتنی بر فهرست‌های صدتایی و هزارتاییِ کتاب‌هایی است که باید قبل از مرگ خواند. و البته، آن‌هایی که دوست دارند مردم را کتاب‌خوان کنند.

از کدام کتاب حرف می‌زنم؟ لذت خواندن در عصر حواس‌پرتی. شعار نویسنده این است: از روی هوس بخوان! و می‌گوید بهتر است بی‌خیال فهرست‌های پیشنهادی مطالعه و ادعای آدم‌هایی بشویم که مدام توصیه می‌کنند باید چه بخوانیم و درباره‌اش چه فکر کنیم. و بیش‌تر اوقات چیزی را بخوانیم که از آن خوشمان می‌آید و خجالت هم نکشیم.

آلن جیکوبز در این کتاب تمام دغدغه‌هایی را گفته که توی سرم بود. شاید برای شما هم پیش آمده باشد. کتابی را خوانده‌اید، ولی بعد از دو سه ماه فقط یک تصویر مبهم در ذهن‌تان مانده است. جیکوبز می‌گوید این حواس‌پرتی برای چیست و راه‌حل‌هایش برای بهتر (و نه بیش‌تر) خواندن و لذت بردن از کتاب هم برایم جالب بود. یکی همین که می‌گوید ما نمی‌توانیم برای مردم کتاب تجویز کنیم، مگر این‌که چیزهای زیادی درباره‌اش بدانیم و توصیه کردن کتاب وقتی لذت دارد که پای رفاقت و علایق متقابل در میان باشد. ایده‌ی اصلی‌اش در کتاب هم این است که اصرار نداشته باشیم که کتاب‌های زیادی را بخوانیم. بلکه بیاییم کتاب‌های خوبی که خوانده‌ایم، بازخوانی کنیم. او می‌گوید: «با کتاب‌ها آن‌ها خلوت کنید و آن‌ها را بخوانید و بازخوانی کنید تا چیزی ضروری درباره‌ی خودتان بدانید و جهان را در مشت بگیرید.» و روی سه کلمه تأکید می‌کند؛ درایت، تحمل و تسکین که در نتیجه‌ی این نوع خواندن اتفاق خواهد افتاد.

لذت خواندن در عصر حواس‌پرتی را انتشارات ترجمان و نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور با ترجمه‌ی علی امیری و قیمت ۱۸۵۰۰ تومان چاپ کرده است.