«در طول دو سالی که کتاب عرضه شده، هیچکس دربارهی تدوین این اثر، سؤالی نکرد و بیشتر پرسشها دربارهی تیراژ بالای کتاب بود که این موضوع هم به سیاستهای ناشر برمیگردد، نه من!»
این حرف را چه کسی میگوید؟ اعظم.
در قسمتِ قبلی، دربارهی آشنایی اعظم و زهرا، نویسنده و راویِ کتاب دا گفتم. حالا قبل از اینکه دربارهی خود کتاب یا حاشیههای آن صحبت کنم، گفتههایی از اعظم را نقل میکنم که در خبرگزاریهای مختلف منتشر شده است؛
– ساختار اثر داستانی است و تمام محورهای آن منطقی و براساس زندگی راوی است.
– شخصیتپردازیها و فضاسازیها در قالب سؤالات هنگام مصاحبه به دست آمده است.
– یکی از دلایل طول کشیدن زمان تدوین کتاب، تأمل و مطالعهی آثار دیگر نویسندگان بود.
– این کتاب، چندین بار آماده چاپ شد، امّا مجدداً به تکمیل و تصحیح آن ادامه دادم.
– برای شفافسازی کوچکترین حرکاتِ زهرا حسینی مانند خندیدن و دویدن، تمامی حالات او در لحظهها و در اوج جنگ را ثبت میکردم.
در تأییدِ گفتههای اعظم، نکتههای زیر را هم بخوانید که از اینجا انتخاب کردهام؛
– کتابِ دا روایتِ واقعیاتی شفاف و مستند پیرامون روزهای نخستین حضور دشمن در خاک ایران توسط راوی که آن زمان هفده سال داشته و با صداقت هرچه تمامتر طی یک فرآیند سخت و زمانبر به شکلگیری کتاب، نثر روان و صمیمی کتاب، جنگ را در دل زندگی دیدن، پرداخت متناسب هر موضوع، از دلایل اقبال مردم به کتاب است.
– از طرفی، نوع تدوین که پاسخهای پراکنده را بسیار منطقی و با رعایت همزمان اصل استناد به مانند یک داستان کنار هم چید و موارد دیگر را میتوان به عنوان دلایل خواندنی شدن کتاب برشمرد.
– تصاویر ارائهشده در کتاب هم بسیار زنده است، تصاویر و توضیحات جزئیپردازانهی ایستا امّا برجسته و بعضاً جوشان، تصاویر اکشن، حسبرانگیز، پویا و زنده و بعضاً وحشتناک و حتی چندشآور و لرزاننده و توضیحات دقیق و رنگی که تحسینبرانگیز است.
یعنی واقعاً کتاب دا بهخاطرِ بیان واقعیّت و نوع تدوین اینقدر پُرفروش بوده است؟
محمّدکاظم مزینانی (نویسنده) میگوید؛
«اگر رُمان «دا» نوشته میشد، هیچ ناشری آن را چاپ نمیکرد و میگفتند که این اثر، تلخ است و در آن پُر از حوادثی است که انسان از خواندنش مشمئز میشود.»
نظر شما چیست؟
به نظر من، موفقیّتِ دا بیشتر از آنکه مدیونِ محتوای کتاب باشد، بهخاطر اطلاعرسانی و تبلیغاتی بود که از سوی انتشارات سورهی مهر صورت گرفت. همچنین، ماجرای اقتباس سینمایی از «دا» هم در فروشِ آن مؤثر بود. هرچند تاکنون هیچ فیلمی براساس دا ساخته نشده! مگر یک نمایش رادیویی و مستندی که صدا و سیمای آبادان تولید کرده است. زهرا راوی کتاب دا میگوید؛
«سالها قبل، شهید آوینی با من تماس گرفته بود تا از خاطراتم یک مستند بسازد که زیر بار نرفتم. احساس میکردم چه نیازی به تبلیغ هست؟ اما بعد از آن احساس کردم اگر این خاطرات را نگویم، مسئولم.»
توجّه شما را به ادامهی صحبتهای زهرا جلب میکنم وقتی در پاسخ به این سؤال که دوست دارد کدام کارگردان فیلم کتاب دا را بسازد، میگوید:
«مهم نیست کدام کارگردان میخواهد بسازد، اینکه با چه هدفی میخواهد این فیلم را بسازد برای من مهم است. وقتی کار را به حوزه سپردم این شرط را گذاشتم که کارگردان را هم خودم انتخاب کنم و این خودم هم با خداست!»
زهرا با انتقاد از فیلمهای دفاع مقدس که همیشه باید در پایانش دو نفر به هم برسند از فیلم «شببخیر فرمانده» نام مییرد و میگوید:
«کجا چنین اتفاقاتی در جنگ افتاده؟ من نمیگویم عشق و عاشقی در جنگ نبوده، ولی این اتفاقات جریان را لوث میکند.»
ادامه دارد
مرتبط؛