دوباره یک کتاب بد خواندهام؛ یک کتابِ خیلیخیلیخیلیخیلیخیلی بد!
جالب اینکه از کتابِ موردنظر در بخش کودک و نوجوان شانزدهمین جشنواره کتاب فصل تقدیر شده است! فکر میکنم رسالتِ جایزهی کتاب فصل این است که نوع و سبکِ خاصی از ادبیات را معرّفی کند که اصلاً ادبیات نیست.
کارهای خوب امروز* عنوان این کتابِ خیلیخیلیخیلیخیلیخیلی بد است. نویسنده ایدهاش را از باوری مذهبی گرفته که میگوید: «هر آدمی دوتا فرشته دارد. یک فرشته که کارهای بد او را مینویسد و یک فرشته که کارهای خوب او را مینویسد.»نویسنده کی میباشد؟ خانوم محدثه رضایی.
من اسمِ نویسنده را نشنیده بودم. توی شناسنامهی کتاب نوشتهاند متولّد ۱۳۶۱ است. با خودم گفتم لابد کتاب اوّلش است. ولی بعد که از آقای گوگلپرسوجو کردم فهمیدم که نه و زهی خیالِ باطل و چرا فکر میکنم همه مثل من دچارِ بیعرضهگی و کمبود اعتمادبهنفساند؟
رضایی نوشتن را از ۱۰ سالگی شروع کرده و اوّلین کتابش را در ۱۶ سالگی چاپ کرده. توی اخباری که دربارهی کتابهای رضایی بود، خودش بیشتر آثارش را موفق ارزیابی کرده بود. روی چه حسابی؟ به دلیل هم سن بودن خودش با مخاطبانش، نوعی همحسی در آنها وجود دارد؛ به گونهای که حتی آثاری از نخستین تالیفاتش را که خودش آنها را قبول ندارد، با اقبال و درک خوبی از سوی کودکان مواجه شدهاند.
واقعاً؟ نمیدانم.
از رضایی کتابهای جشن تنبلی، پلنگ صورتی بالدار، فوارههای دل من، تولدم مبارک و پشت صحنهی داستانهای من چاپ شده که من هیچکدام را نخواندهام مگر همین کتاب کارهای خوب امروز که خیلیخیلیخیلیخیلیخیلی بد بود.
گفتم که رضایی ایدهی کتاب را از کجا آورده. آره، ایده را آورده و بعد چی کار کرده؟ سعی کرده با درنظرگرفتنِ کارهای روزانهی یک بچّه در زندگیِ عادی داستان بنویسد. حالا توانسته؟ نه، نتوانسته. اگر تحصیلاتِ رضایی در رشتهی ادبیات فارسی (آن هم کارشناسیارشد) نبود و نخوانده بودم که علاوه بر نوشتن، در دانشگاه تدریس میکند. آن هم چه درسی؟ داستاننویسی! میگفتم او حتّا نمیداند داستان چیست؟ ولی با این سابقهی تحصیلی و کاری (تازه، او دبیر بخش مخاطبان مجلهی «سلام بچهها» و مسئول شعر مجله «ماهک» بوده و حالا هم دبیر ادبیات ایران و جهان نشریهی آفرینه مربوط به سازمان تبلیغات اسلامی حوزهی علمیهی قم است) فکر میکنم او باید یک چیزهایی دربارهی عناصر داستان و اصول نوشتن بداند. نویسنده مجموعهای از یادداشتهای پراکندهاش را در این کتابِ خیلیخیلیخیلیخیلیخیلی بد گنجانده که هر یادداشت شامل چند پاراگراف است دربارهی یک موضوع. چه موضوعی؟ مثلاً جاروکردن برگهای درخت، قصّهگفتن برای خواهر کوچک، کمککردن به صغری خانم و از اینجور کارهای عادی. آنچه این یادداشتهای پراکنده را به هم ربط میدهد یک راویِ مشترک است؛ دخترکی کمسال که مثلن دارد دربارهی کارهای خوبی که انجام داده و کارهای خوبی که میتواند انجام بدهد توی دفترش مینویسد. کتاب از نظر نوع روایت و یا طرح داستان هیچ جذابیّتی ندارد. درواقع، کارهای خوب امروز اصلاً طرح ندارد. داستان هم نیست. یکسری متن است پُر از اشکالهای ویرایشی و نگارشی و حرفهای خیلیخیلیخیلی تکراری. نمیفهمم مخاطب کودک باید با چیِ این کتاب ارتباط برقرار کند و اصلاً آیا ممکن است هیچ کودکی این نوشتههای غیرجذّابِ بیماجرای کشدارِ بیمزه را بخواند؟
*ناشر مؤسسهی بوستان کتاب است و گروه سنّی مخاطب، جیم و دال.
زهره در 11/09/24 گفت:
سلام کله خراب(ب به گفته آقای شیروانی- خدانگهدار) خوبی؟
چرا جواب نمی دی ؟ ما که خیلی نگران هستیم . اما وقتی که دیدم نوشتی گفتم ان سالله که خوب هستی. همین.
در ضمن این بنده خدا رو خیلی کوبوندی. له کردیش!