چهار ستاره مانده به صبح

شروع یک رؤیای نو

حتمن زهره جان مرا خواهد کُشت وقتی این همه کار عقب افتاده داریم و من هنوز دارم فکر می کنم، کتاب می خوانم، تلویزیون نگاه می کنم و … اما، دلم نیامد این را ننویسم که … در برنامۀ مردم ایران سلام، رامبد جوان، یک نامه خواند، دختری نوشته بود به نام زهرا در کتاب نامه های بچه ها به خدا، که اتفاقن مترجمش هم پدر زن همین آقای رامبد است، خیلی قشنگ بود. زهرا برای خدا نوشته بود که؛

خدای ناز من!

من دلم می خواد برات ۱۰۰ صفحه نامه بنویسم اما،

هم زیاد سواد ندارم و هم زود خسته می شم.

دیدگاه خود را ارسال کنید