ادگار دگا از هنرمندان کاردُرست سبک امپرسیونیسم بوده است و یک عشق ِ طراحی که در اواخر هم بیناییاش را از دست میدهد. ایشان در وصیّتنامهشان قید کرده بودند که هنگام دفن وی بگویند:
“Il animait beaucoup le dessin”
یعنی؛
” او طراحی را بسیار دوست میداشت.”
* * *
پی.نوشت ۱ ): اگر آن “میباشد” های رو اعصاب را فاکتور بگیرم، خواندنِ کتابهای مدرسه را دوست دارم. ذهنمان درگیر کلّی موضوعاتِ جالب شده است. مثلن، دربارهی نگارگری ایرانی. به طرز حیرتآوری دلم تماشای گالری نقاشی میخواهد یا موزهی هنرهای معاصر و رضا عبّاسی را.
پی.نوشت ۲ ): آن زمان که ما میخواستیم در کنکور شرکت کنیم، اینقدر مُد نشده بود برنامههای تلویزیونی کنکورانه. فقط یک برنامهی آزمون بود که از شبکهی دوّم پخش میشد. آقای روانشناس لاغراندامی میآمد و هیچ حرف خاصّی نمیزد مگر هی تکرار جملهای در این مایهجات که “داوطلبان عزیز! فلانقدر روز مانده تا کنکور. ولی، نگران نباشید. میدونم الان اضطراب دارید امّا، …” بعد، ما اصلن هم خیالمان نبود. اضطراب و نگرانی هم نداشتیم. از این رو، مُدام به خودمان شک میکردیم که لابُد زیاد جدّی نگرفتهایم کنکور را، قبول نمیشویم حتمن و …
پی.نوشت ۳ )؛ جملهای که بر روی سنگ قبر هلن کلر {لینک از طریق زهرا} نوشته شده است را خواندهاید؟ ما هم داریم فکر میکنیم چی بنویسند روی سنگ قبرمان یا در روز دفنمان بگویند که حق مطلب ادا شود دربارهمان؟!!!
پی.نوشت آخر )؛دربارهی آن ادگار دگا در کتاب کارگاه هنر ۲ پیشدانشگاهی (رشتهی هنر) خواندیم. وگرنه، ما تا الان ِ عمرمان، اسم این بنده خدا را نشنیده بودیم اصلن!