چهار ستاره مانده به صبح

شروع یک رؤیای نو

به مناسبتِ روز رستورانِ برترِ هفته‌ی رستوران‌گردی

یکی در وبلاگش نوشته بود پیتزاهای یزد حرف ندارد، خواستم بگویم چرت گفته است. از سوپراستار و کافه تاک تا کرنوپیچ و گندم را امتحان کرده‌ام و پسندم نبوده هیچ‌کدام و بهتر، به نظرم پیتزایی بود که در خوان دو حد خورده‌ بودیم. راست‌تر این‌که، از این رستوران خوشم می‌آید، با آن معماریِ زیبای خوش‌رنگش و خُب، جوجه‌کبابِ استخوان‌دارِ خوش‌مزه‌ای هم دارد. بیش‌تر هم دوست دارم وقتِ ظهر بروم آن‌جا که خلوت است و چرخ بزنم توی حیاط‌هایش که یکی به سبک قاجاریه است و دیگری، صفویه. بعد، بنشینم گوشه‌ی یکی از اتاق‌هایش یا توی تالار نِسِر، هی بگویم کاشکی یکی از آن پنجره‌های چوبی با گلدان‌های جلویی‌اش برای من بود، هی.

اگر گذرتان افتاد به یزد، حتمن سری بزنید به خوان دو حد در بلوار بسیج. غذا هم نخوردید، نخوردید. تماشا کنید.