چهار ستاره مانده به صبح

شروع یک رؤیای نو

درست یادم نیست موضوع چی بود که حرفِ این کتاب شد. به‌خاطر می‌آورم که خانوم نویسنده‌ای در جمع بود که می‌خواست درباره‌ی نتایج پایان‌نامه‌ی دکترایش صحبت کند و در حرف‌هایش از اسب در پارکینگ به‌عنوان یکی از بهترین کتاب‌های فارسی برای کودکان اسم برد. بهترین از چه نظر؟ والا یادم نیست. شاید بهترین داستانِ واقع‌گرا. خلاصه، از هم‌آن وقت کلّی وسوسه شدم این کتاب را بخرم و بخوانم، امّا کو کتاب؟

اسب در پارکینگ را محمّد زریّن نوشته و خودش برایش نقّاشی کشیده و گویا اوّلین‌بار کتاب با سرمایه‌ی شخصی نویسنده منتشر شده و بعدتر هم انتشارات آگاه دوباره آن را چاپ کرده است. منتها کتاب دیگر در بازار موجود نیست و نسخه‌ی دست‌دوّم آن را هم من پیدا نکردم، امّا از آن‌جا که جوینده گاهی نیز یابنده است امشب کتاب را در سایت کتاب‌خانه‌ی ملّی پیدا کردم. در این‌جا شما می‌توانید اسب در پارکینگ را بخوانید و یا بشنوید. من نسخه‌ی صوتی آن را دانلود کردم. راوی مردِ خوش‌صدایی‌ست که قصّه را به‌خوبی اجرا کرده است و البته، ایده‌ی داستان و شکلِ روایتِ آن هم برای من جذّاب بود.

شخصیّتِ اصلی داستان پسر کوچکی است به نام علی که یکی، دو ماه دیگر به مدرسه خواهد رفت. زمانِ وقوع داستان اوایل تابستان است و مکان آن هم یک‌جایی در تهران. ماجرا از وقتی شروع می‌شود که پدر علی آپارتمانِ کوچکی می‌خرد تا خانواده‌اش را از اجاره‌نشینی خلاص کند. او برای خرید این آپارتمان خیلی چیزها را می‌فروشد. مثلن چه چیزهایی را؟ مثلن ماشین‌شان و اتفاقن بعدن فقدان هم‌این ماشین به مسأله‌ی داستان تبدیل می‌شود. چرا؟ برای این‌که خانواده‌ی علی به خودروی شخصی عادت داشته‌اند و حالا کم‌تر به گردش و تفریح می‌روند. آپارتمان جدید هم توی خیابان اصلی است و مادر علی به او اجازه می‌دهد فقط توی پارکینگ دوچرخه‌سواری کند. مسائلی از این ‌دست باعث می‌شود مادر علی از پدر علی بخواهد که یک ماشین دست دوّمِ ارزان‌قیمت جور کند و بعد پدر علی می‌گوید دردسر این‌جور ماشین آن‌قدر زیاد است که حتّا اگر اسب بخرد خیلی بهتر خواهد بود. علی که این را می‌شنود پای‌اش را در یک کفش می‌کند که  الاّ و بلّا اسب می‌خواهد و با هیچ حرف و پندی منصرف نمی‌شود .تا این‌که پدر قبول می‌کند برای او اسب بخرد، به‌شرط این‌که هم‌سایه‌ها با نگه‌داشتنِ اسب در پارکینگ مشکل نداشته باشند. علی هم راه می‌افتد در طبقات تا هم‌سایه‌ها را راضی کند و …. باقی ماجرا.

به‌نظرمن نویسنده بیش‌تر دغدغه‌‌های آموزشی داشته است؛ از آموزش مهارت‌های اجتماعی گرفته تا فرهنگ آپارتمان‌نشینی، امّا این موضوع باعث نشده است کتاب  کسالت‌آور باشد. شخصیّت‌پردازی‌ قوی به‌علاوه‌ی زبانِ ساده و روایی از مهم‌ترین مزیّت‌های اسب در پارکینگ است.

من محمّد زریّن را نمی‌شناسم. درباره‌اش فقط این را شنیده‌ام که یک‌وقتی از مدیران کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بوده است و در اینترنت هم مطلبی درباره‌اش ندیدم مگر نوشته‌ی کوتاهی در این وبلاگ که نویسنده‌اش آقایی‌ست به نام حمید. او هم به بهانه‌ی خواندنِ کتابی از محمّد زریّن یاد کرده است. در ketablink می‌خوانیم؛

تا قبل از خواندن این کتاب (کلبه‌ای بالای کوه) اسم محمّد زریّن را هم نشنیده بودم الان هم راجع به او چیزی نمی‌دانم مگر این‌که این کتاب حدیث نفس خودش باشد در آن صورت زرین را همه شما می‌شناسید؛ انسانی در اواخر دهه ۷۰ شمسی که سال‌های ۴۰ و ۵۰ را به‌خوبی یادش است بچه‌های‌اش را بعد از انقلاب و جنگ بزرگ کرده و حالا تنها است، امّا هنوز دغدغه‌های انسانی دارد.
روی شبکه هم که بگردی فقط چند سایت فروش کتاب  و خبر برگزیده شدن دو کتابش «شب سودابه» و «کلبه‌ای بالای کوه» در سال ۸۳٫ اولی مجموعه داستان و دومی داستانی بلند. تک‌گویی پدری تنهاخطاب به پسر ارشدش که حالا نیست. پدری که دو پسرش را در نبود همسری که ترکش کرده (به قول خودش به دنبال زندگی بهتر) بزرگ کرده و حتماً هم خوب بزرگ کرده، اما این بچه‌ها حالا پیش او و در ایران نیستند و او دل‌تنگ آن‌ها است.
مرد مهربان است و خواننده از سطر سطر کتاب در می‌یابد. حس او نسبت به انسان و حیوان و هر چه در اطرافش هست ناب است. دقّت و تأمل او در مسائل باعث می‌شود  فکری کنی چقدر از اصلت دور افتادی. سگی در حیاط  مجتمع مسکونی او توله می‌زاید و این ماجرا مرد و اطرافش راه به محک می‌کشد.
کتاب ۱۱۰ صفحه است که شاید دو سه ساعته آن را بخوانید. جالب این‌که زریّن کتاب را به سرمایه خودش چاپ کرده است.
این‌جور که فهمیدم زریّن جز این‌ها سه کتاب هم در ۸۳ و ۸۴ با نشر آگاه کار کرده به نام‌های «باغ بی‌حصار»، «تابستان بچه‌ماهی» و «اسب در پارکینگ». یکی هم با نشر فرشتگان به نام «نامه‌های صورتی».

دیدگاه خود را ارسال کنید