چهار ستاره مانده به صبح

شروع یک رؤیای نو

قرار بود با حسن کریم‌پور مصاحبه کنم، رفته بود خوانسار و کرج نبود و خُب، نشد که حرف بزنیم و دیگر هم روزنامه‌ای در کار نیست. اگر معجون عشق را خوانده باشید، لابُد از داستانِ زندگی و نویسندگی کریم‌پور با خبر هستید، شاید هم باغ مارشال او را خوانده‌اید و ازاین‌طریق کریم‌پور را می‌شناسید.

روزنامه‌ی تهران امروز به بهانه‌ی چاپ کتاب بهانه‌ای برای ماندن با کریم‌پور مصاحبه کرده و او گفته نسخه ترجمه شده‌ی کتاب معروفِ قبلی‌اش، یعنی باغ مارشال را به آکادمی نوبل هم فرستاده‌اند. و گفته «من خاطرم جمع است که این جایزه را به بهانه داستان‌هایم می‌گیرم به ویژه به خاطر باغ مارشال، جلد سوم این کتاب هم که در لندن می‌گذرد و نقطه اصلی وقایع آن هم فوتبال است. دلیل اصلی این اعتقاد من است شاید باورتان نشود اما لندن را بهتر از تهران می‌شناسم. مدتی به خاطر این داستان در آنجا بودم. اگر در کشور ما هم ادبیات متولی و صاحب داشت، به جای انتشارات پنگوئن، یک ناشر و مؤسسه داخلی می‌باید من را به آنجا معرفی می‌کرد. ولی من مطمئنم که جایزه را می‌گیرم و افرادی هم که پیگیر این موضوع هستند، به من قول داده‌اند که این اتفاق می‌افتد و خودم هم معتقدم حق من است، حق همه زحمت‌های من.»

متن کامل گفت‌وگو را می‌توانید این‌جا بخوانید.

دیدگاه خود را ارسال کنید