یوسف علیخانی؛ نخستین کتابم مجموعهای به نام «نسل سوم داستاننویسی امروز» بود که برای انتشار آن به بیش از ۲۰ ناشر سر زدم تا اینکه روزی خیلی اتفاقی سراغ نشر مرکز رفتم و آنها خیلی حرفهای با من برخورد کردند؛ برخوردی که بسیار تأثیرگذار بود و به من یاد داد ناشر باید تعامل خوبی با صاحب اثر داشته باشد. این برخورد را بعدها از سوی نشر افق، ققنوس و نگاه هم تجربه کردم و برای همه کتابهایی که به آنها سپردم قرارداد بستم و درصد گرفتم.
اگر این ناشران با من حرفهای برخورد نمیکردند من هم یاد میگرفتم که به عنوان ناشر باید از نویسنده و مترجم پول بگیرم و مطمئناً نمیتوانستم نشر آموت را به جایی که هست برسانم.
در نشر آموت برخی مواقع کتابی را انتخاب میکنم، با شناختهشدهترین مترجمان تماس میگیرم و ترجمه کتاب را به آنها پیشنهاد میکنم. مثلا کتابهایی که شقایق قندهاری ترجمه کرده از این دست هستند. بعضی مواقع هم مترجم کتابی را که ترجمه کرده به دفتر انتشارات میآورد و پیشنهاد انتشار آن را میدهد. برای مثال، انتشار ترجمه رمان «خانه» اثر مرلین رابینسون پیشنهاد مرجان محمدی بود.
در برخی مواقع و به ویژه در چاپ رمانهای فارسی، این انتخاب به صورت دعوت صورت میگیرد. ما از خانم فریبا کلهر دعوت کردیم کتابش را به نشر آموت بسپارد، اما چاپ کتاب «نسکافه با عطر کاهگل» پیشنهاد «م. آرام»، نویسنده کتاب، بود.
هر ماه حدود ۱۰ کتاب به دفتر نشر آموت میرسد و مراحل مختلف را طی میکند، ثبتنام صورت میگیرد و کتاب به شورای بررسی میرود. اگر در این مرحله، اثری تأیید شد، به صورت حرفهای با نویسنده یا مترجم قرارداد بسته میشود. من از ابتدای فعالیتم در حوزه نشر، اعتقاد داشتم باید قرارداد حرفهای بست و حقالترجمه یا حقالتألیف را کامل و باانصاف پرداخت کرد. این مبلغ هم در نویسندهها یا مترجمان معروفتر در توافقی دو جانبه انجام میشود و در غیر این صورت، درصد مشخصی داریم که پیشنهاد خواهیم کرد.
متن اثر باید ویرایش و چندین مرحله نمونهخوانی شود. معتقدم اگر ناشری حرفهای قدم بردارد، صاحب اثر هم تشخص کار خود را رعایت میکند. اوایل همه جور کتاب درآوردم اما الان فقط به طور تخصصی در حوزه رمان کار میکنم. شعارم هم در نمایشگاههایی که میروم همین تأکید بر تخصصی بودن نشر آموت است و سعی میکنم خودم را به عنوان ناشر تخصصی داستان معرفی کنم.
اگر درصد موفقیتم، در رمانهایی که چاپ کردهام، ۷۰ درصد باشد باید بگویم این موفقیت در داستان کوتاه یا شعر حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد است و در عمومیها تقریباً موفقیت خاصی نداشتهام. پس بهتر است در کاری که بهترم شناخته شوم.
ناشر باید تمام تلاش خود را برای معرفی کتاب به کار بگیرد، اما بقیهاش به کیفیت کتاب بستگی دارد. اگر کتاب خوب نباشد، تبلیغات زیاد هم نمیتواند تأثیر زیادی در فروشش داشته باشد. زیرا بیش از تبلیغات رسانهای، شیوه سنتی معرفی کتاب، که همان تبلیغات شفاهی مخاطبان است، میتواند کتاب را دست به دست بگرداند.