چهار ستاره مانده به صبح

شروع یک رؤیای نو

اگر مادر بودم، یک قفسه‌ی مخصوص برای کتاب‌های بچه‌ام درست می‌کردم. کتاب‌های کودکان قطع‌های نامتعارفی دارند. بعضی‌ از کتاب‌ها خیلی بزرگ‌اند و بعضی هم خیلی کوچک‌اند. اندازه‌ی قفسه‌ها و کتاب‌خانه‌های عادی هم برای کتاب‌های کودکان مناسب نیست و هم برای خودِ بچه. کتاب باید در دسترس باشد تا بچه بتواند آن را بردارد و ورق بزند. طبیعی است درباره‌ی بچه‌های فسقلی حرف می‌زنم که خواندن بلد نیستند. جدای دسترسی آسان به کتاب، مهم است که تصویر روی جلد کتاب‌ها در دیدرس بچه باشد. امروز، عکس چندتایی قفسه‌|جاکتابی برای کتاب‌های کودکان را دیدم که بعضی‌هایشان خیلی ساده‌ بودند و خیلی راحت می‌توانیم خودمان همچی چیزی برای کتاب‌ها درست کنیم و از همه مهم‌تر، جای زیادی هم نمی‌گرفتند. حالا، دارم فکر می‌کنم این + آقای فیل زردآلو را برای بچهکم بسازم.

یادتان هست که گفته/نوشته بودم اگر به کتاب و کتاب‌خوانی علاقه دارید، اگر به ساخت کتاب‌خانه‌ی روستایی علاقه دارید، اگر حال و حوصله دارید به کتاب‌خانه‌های روستایی کمک کنید، و اگر دوست دارید یک کار خوب بکنید، در این وبلاگ، چندتایی روستا معرفی شده‌اند که می‌خواهند کتاب‌خانه داشته باشند و به هم‌فکری و هم‌کاری شما نیاز دارند.

امروز در وبلاگ یکی از این روستاها، این‌جا، خواندم که کتاب‌خانه‌شان بعد از بیست سال دوباره فعال شده است. خیلی ذوق کردم و آفرین به آقای شرفی، نویسنده‌ی وبلاگ شیرخند؛ روستای زیبایی‌ها، که این‌قدر همت و اراده داشته است. کتاب‌خانه‌ی شیرخند هم از آن کتاب‌خانه‌های ماجرادار بوده و کلی بلاملا سرش آمده است و از زمان نادرشاه هی دست‌هایی در کار بوده‌اند تا آن‌جا را سر به نیست کنند.

خلاصه، خواستم شما را هم در خوش‌حالی‌ام شریک کنم و بگویم مهم نیست کمکمان خیلی هم بزرگ و عظیم باشد. گاهی فقط یک کتاب و حتا یک کامنت پر از مهر هم بس است.