# لابُد تا الان شما هم از برپایی دوّمین نمایشگاه تخصصی کتاب کودک و نوجوان خبردار شدهاید. کجا؟ در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به نشانی تهران – بلوار کشاورز – خیابان حجاب. از کی؟ از دیروز. تا کی؟ تا بیستم بهمن. منظور؟ من دیروز رفته بودم این نمایشگاه.
# دیروز آقای رئیس تلفن زد و انتظار مرا معکوس کرد؛ خیال کردم یک تلفن اداریست. بعد از سلام و تعارفِ معمول گفت نمایشگاه کتاب کودک و نوجوان شروع شده و تلفن زده که بیخبر نمانم. درست نمیدانم این حس را چهگونه بنویسم امّا، باید بگویم بیاندازه خوشحال شدم. چند روزیست که سرکار نمیروم و بعد از احوالپرسیِ پریروزِ کیت و باقی همکارهام، از تلفن آقای رئیس لذّت بردم. خیلی دوست داشتم دربارهی چهارشنبهی قبل بنویسم که با کیت و فلاور، مُری قرقی، بابای احد و دکتر + آقای جمالی به یک خاطرهی بهیادماندنی تبدیل شد. میپرسید پس آقای رئیس چی؟ آقای رئیس آن روز رفته بود مأموریّت و توی اداره نبود. به بهانهی روز تولّدم یک جشن کوچکِ اداری گرفته بودیم و الان که به آن روز نگاه میکنم همهچیز را متفاوت و معطَر و زنده میبینم. آن چهارشنبه، فقط خوش گذشته بود. همکارهای دوست/ دوستهای همکارم عالیاند.
# به ادامهی خبر توجّه فرمائید؛ میگن این نمایشگاه کاری از انجمن فرهنگی ناشران کتاب کودک و نوجوان است با حمایت معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. تشکّر لازم نیست. بیشتر از اینها وظیفه دارند.
# همچنین میگن یک میلیون جلد کتاب رو به نمایش گذاشتن و قفسهها طوری جانمایی شدن که جلد کتابها دیده بشه و بچّههای عزیز بتونن راحت کتابهای موردعلاقهشون رو انتخاب کنن. از اونجا که کتابهای موجود در نمایشگاه رو نشمردم، نمیتونم دربارهی رقم فوقالذکر اظهارنظر کنم. منتها، قفسهها رو راست گفته. برخلافِ باقی نمایشگاههای کتاب، میشه همهی کتابها رو دید و تورق کرد. البته پیشنهاد میکنم اون ردیف بالایی قفسهها رو حذف کنن. قد بچهها نمیرسه به اون قفسههای اوّل. خودم رو نمیگمآ، بچّهها.
#و گفتن نمایشگاه تخصصی کتاب کودک و نوجوان بر خلاف نمایشگاههای دیگه، ناشر محور نیست و ۱۲ هزار و ۷۵۰ عنوان کتاب کودک و نوجوان بهصورت قفسهای عرضه میشه. در نخستین روز، یک میلیون جلد کتاب در قفسهها قرار میگیره و با ۳۰ درصد تخفیف ناشران به فروش میرسه. دربارهی این اعداد و ارقام که گفتم، من نمیدونم. دربارهی «بهصورت قفسهای» هم حرفی نیست. میمونه اون «ناشر محور» که الان براتون توضیح میدم. تا حالا به این فروشگاههای بزرگ رفتین؟ شهروند، رفاه و …. که همهچی؛ از شیر مرغ تا جون آدمیزاد توی قفسهها چیده شدن، شما یه سبدِ چرخدار یا بیچرخ برمیدارین و هر چی میخواین دستچین میکنین توی سبد و دستآخر میرین توی صفِ دخل تا نوبتتون بشه و بعد حساب و کتاب و پولِ چیزهایی رو که خریدین پرداخت میکنین. خُب؟ خُب، برای این نمایشگاه هم فروشگاهی شده. با این تفاوت که خبری نیست از سبد چرخدار یا بیچرخ و شما یا باید با خودتون زنبیل آورده باشین یا هر چی برمیدارین رو با چنگ و دندون نگه دارین یا کلن منصرف بشین از خرید کتاب. بعد هم برخلافِ فروشگاه که بخش موادغذایی، خشکبار، گوشت و مواد شویندهاش مشخص شده توی این نمایشگاه همهچی قاتیپاتی عرضه شده. البته گفتن «فضای این نمایشگاه به ۶ بخش خردسال، پیشدبستانی، دبستانی، راهنمایی، دو سال اول دبیرستان و کتابهایی دربارهی کودک برای پدرها و مادرها تقسیمبندی خواهد شد.» ولی ما که ندیدیم اینجور تقسیمبندی رو. فقط شاهد بودم همه گیج میخوردن لابهلای قفسههای مختلف و نمیدونستن طبق اسم ناشر بگردن دنبال کتاب یا براساس موضوع یا چی؟ نکتهی آخر اینکه، تخفیفاش خیلی خوب بود. جدن، سیدرصد تخفیف دادن. ذوق کردم.
# ایضن گفتن که دوّمین نمایشگاه تخصصی کتاب کودک و نوجوان پس از ۱۴ سال برگزار میشه و برنامهریزی شده تا بیشتر کتابهای منتشر شده در سه سال اخیر در این نمایشگاه ارائه بشه. برای من یه سؤالی پیش اومده که چرا بعد از ۱۴ سال؟ یعنی هر چهارده سال یه بار برگزار میکنن این نمایشگاه رو؟ یا این وسط چی شده که نشده؟ بعد، حقیقتش من نمیدونم همهی کتابهای سهسال اخیر رو گذاشته بودن توی نمایشگاهشون یا نه؟ ولی میدونم هرچی کتابِ چاپِ دههی شصت و هفتاد که مونده بود توی انبار ناشرهای مختلف ارائه شده بود با قیمتهای دوستداشتنی؛ ۴۰۰ تومان، ۱۳۰ تومان، ۸۰ تومان و ….
# در ادامه هم گفتن که انجمن نویسندگان کودک و نوجوان همّت کرده و ۸ نشست تخصصی هم در حاشیهی این نمایشگاه برگزار میکنه تحت عناوین؛ «چشمانداز ۲۰ ساله ادبیات کودک»، «وضعیت کتابهای دینی در ادبیات کودک»، «رابطه دولت و ادبیات کودک»، «حقوق کودک و سیاستهای فرهنگی»، «آسیبشناسی نقد ادبیات کودک»، «ترجمه در خدمت ادبیات ملی»، «دلایل نظارت بر کتاب کودک» و «تحلیل کتابهای فارسی دبستان و راهنمایی». راست و دروغشون پای خودشون. من که دیروز متوجّهی هیچ نشست خاصّی نشدم.
# عکسها از ایشون.
saadat در 10/02/03 گفت:
عالی بود
زهره در 10/02/04 گفت:
سلام رویا جان گوشمون به این تحول فرهنگی روشن شد بابا عجب به فکر فرهنگ و کودکان هستند من یکی که واقعا از همه به نوع خودم نه نوع دیگری فکر می کنم که ممنون نیستم خیلی خوب می نویسی من یکی که به نوع خودم ممنون سپاسگذار متشکر قدر دان شاکر مرسی دست شما درد نکنه خیالی باحالید ما به شما افتخار میکنیم امید تیم مایید و…دارم
آیسان در 10/02/08 گفت:
سلام رویا خانوم. اگه تو گوگل یه گروپ بسازم میاین عضو شین؟ زودتر بهم خبر بدین لطفا
چهار ستاره مانده به صبح در 10/02/14 گفت:
دربارهی چی؟
سعادت در 10/02/10 گفت:
این حواس پنج گانه و بدن خودم چیه؟
چهار ستاره مانده به صبح در 10/02/14 گفت:
کتاب هستند دیگه
آسا در 10/02/12 گفت:
http://aryaclick.net/music/instrumental/SAD/02.mp3
چهار ستاره مانده به صبح در 10/02/14 گفت:
دانلود کردم. مرسی 🙂
سید مصطفی در 10/02/13 گفت:
سلام مادر جان !
نمی دونم من رو به یاد می آورید یا نه اما ما که احوالات شما را از آقا صدرا می پرسیم.
گفتم یک سلام مخصوص هم برساند .( از آن ها که در معجون فروشی ها می دهند )
خلاصه می خوانیم تان و هستیم به یاد تان . راستی ما هم می توانیم ستاره بشویم ؟ از اون ها که همیشه روشنه ها نه اونایی که روشن ، خاموش می شه ؟
ممنون
چهار ستاره مانده به صبح در 10/02/14 گفت:
سلام مصطفی جان. مگه میشه من بچّه/نوههام رو فراموش کنم. حالا شما سراغ ما رو نگرفتی خیال کردی ما هم یادمون رفته شما رو؟
ما هم از صدرا جان پیگیر شما بودیم آقا. مرسی از سلام مخصوص با طعم معجون شما عزیز.
شما که خورشیدی. منورالقلب و منورالفکر باشی همیشه و شااااااااد