شخصیتِ محبوب و قهرمانِ دورهی بچگیام «جودی آبوت» بود و خُب، هیچ کتابی را هم بیشتر از «بابا لنگ دراز» دوست نداشتم. البته، حقیقت این است که کتابهای مناسبِ سنّم هم خیلی دم ِدستم نبود. حالا، در سی و چند سالگیام، بیشتر از همیشه کتابهای کودک و نوجوان را میخوانم. این کتابها مرا سر ذوق میآورند، امیدوارم میکنند و بهم میگویند رؤیاهایت را دنبال کن.
گاهی فکر میکنم چه خوب میشد اگر میتوانستم با خودم در سیزدهسالگیام حرف بزنم. مثلاً چی میگفتم؟ خودم را بغل میکردم و توی گوشم میگفتم «با خودت مهربان باش بچّه!» بعد، چندتا کتاب به خودم هدیه میدادم و شاید میتوانستم سیزدهسالگیام را از تنهایی و غمانگیزی و … از مرگ دور کنم. میپرسید چه کتابی؟ یکی، «با کفشهای دیگران راه برو».
سه سالِ قبل، این کتاب را به توصیهی مریم محمدخانی خواندم و به نظرم محشر بود. هست.
در این مدّت، داستانهای خوبِ دیگری هم خواندهام: «خاطرات صددرصد واقعی یک سرخپوست پارهوقت»، «آرزوهای کوچک»، «میک هارته اینجا بود»، «پسرخاله وودرو»، «وقتی به من میرسی»، «مقررات»، «یک سال بدون او» و ….
این کتابها را – منهای اوّلی – میتوانید از نمایشگاه (غرفهی نشر افق، نشر ماهی، نشر قطره و نشر ایرانبان) تهیه کنید.
«با کفشهای دیگران راه برو» را نشر چشمه چاپ کرده و باید قدمرنجه کنید تا خیابان کریمخان.
توصیههای بعدیام؟
میدانید «کیت دیکامیلو»، «رولد دال»، «دیوید آلموند» و «ژاکلین ویلسون» از نویسندههای موردعلاقهام هستند.
:: از آثارِ خانوم دیکامیلو، «به خاطر ویندیکسی» با ترجمهی ویدا لشگریفرهادی و «ببرخیزان» با ترجمهی کیوان عبیدیآشتیانی را بیشتر دوست دارم و همیشه توصیه میکنم. اوّلی را نشر قطره چاپ کرده و دوّمی را انتشارات کاروان.
البته۱، هیچکدام را در نمایشگاه کتاب پیدا نخواهید کرد. «بهخاطر ویندیکسی» که دیگر چاپ نمیشود. چرا؟ بهخاطرِ سگی که توی داستان است. «ببرخیزان» هم … مستحضرید که انتشارات کاروان کن فیکون شد بعد از انتخابات ۸۸؟ خُب، هیچ.
البته۲، این کتابها توسط مترجمها و ناشرهای دیگری هم منتشر شدهاند. مثلاً، شنیدهام که بودنِ سگ در داستان برای مؤسسهی فرهنگی منادی تربیت مجاز است. برای همین، ممکن است «به خاطر وین دیکسی» را – با ترجمهی علی خاکبازان – در غرفهی این انتشارات پیدا کنید. «ببرخیزان» هم با نامِ «طغیان ببر» توسط ویدا لشگریفرهادی دوباره ترجمه شده که این کتاب را نشر قطره منتشر کرده است.
:: و امّا از آثار رولد دال … «ماتیدا» یکی از شخصیّتهای محبوب من است. پس، حتماً باید این کتاب را با ترجمهی محبوبه نجفخانی (نشر افق) پیشنهاد کنم. نه؟
:: بعد از اینکه آقای آلموند برندهی جایزهی هانس کریستین اندرسن شد، شروع کردم به خواندنِ کتابهایش: «بوتهزار کیت»، «اسکلیگ و بچهها»، «چشم بهشتی»، «تابستان زاغچه»، «اسم من میناست». البته، تأکیدم بیشتر روی «چشم بهشتی» است. این رُمان با ترجمهی نسرین وکیلی توسط انتشارات آفرینگان منتشر شده است.
:: از آثار ژاکلین/جکولین ویلسون هم «گربهی مومیایی شده»، «دوست تا همیشه»، «لیزی دهن زیپی»، «طولانیترین آواز نهنگ»، «خانه به دوش» و «هتل ستاره» را معرّفی میکنم. این کتابها توسط انتشارات آفرینگان، نشر افق، انتشارات هرمس (کتابهای کیمیا) و مؤسسهی منظومهی خرد (ماهک) منتشر شدهاند.
فکر میکنم بچّههای دوازده تا شانزده ساله – و حتّا بزرگترها – از خواندنِ این کتابها لذّت ببرند.
مينو در 14/04/29 گفت:
خوب بود ممنون. شما خودتون امسال تو غرفه ای نیستی؟
*
*
*
چهار ستاره مانده به صبح: خواهش میکنم. سالن ۲۵ د. غرفه ۲۷۲. نشر شهر قلم 🙂