وبلاگنویس/وبلاگخوانهای قدیمی لابد ابر آبی را میشناسند؛ یک وبلاگ آرام و مهربان با پسزمینهی آبی روی پرشینبلاگ که بعدها دومین مستقل گرفت و دات کام شد. بیشتر از یکسال است که ابر آبی در وبلاگستان نیست، ولی من از نویسندهاش خبر دارم. شما که غریبه نیستید، در یک سال گذشته چندباری او را دیدهام و ایمیل/وایبربازی هم کم نداشتهایم. خبر تازه هم اینکه خانوم ابر آبی عاقبت اولین مجموعه داستانش را نوشت و کتاب داغداغ به نمایشگاه کتاب امسال رسیده است. نکتهی اساسی این است که فاطمه هم خوب مینویسد و هم دستپختِ معرکهای دارد. البته، من فقط نوشتههایش را خواندهام و از غذاهایش فقط عکسهای آنها را دیدهام! البته، اینکه من دستپخت فاطمه را چشیدهام یا نچشیدهام، مهم نیست. مهم این است که او شور و شوقِ نویسندگی و آشپزیاش را ترکیب کرده و یازده داستان آبگوشتی! نوشته و اسم کتابش را هم گذاشته؛ میخواستم نویسنده شوم آشپز شوم. این کتاب را انتشارات ققنوس (نشر هیلا) منتشر کرده و قرار است آن را از نمایشگاه کتاب امسال بخرم. شما چطور؟
راستی، مجموعهی شش جلدی خرسی و باباش هم چند سال قبل با ترجمهی فاطمه ستوده توسط نشر پنجره (بخش کودکان و نوجوانان، سالن ۲۴، راهرو b، غرفهی ۱۸۱) منتشر شده که چندتا داستان کوتاه تصویری برای بچههای زیر پنج سال است. اینجور که من فهمیدهام داستانهای خانوم ویرجینیا میلر یکسری مهارتها – مثل دستشویی رفتن، غذا خوردن، دوست داشتن و … – را به بچه کوچولوها یاد میدهند و میخواهم این کتابها را هم برای برادرزادههای کوچولویم بخرم.
خبر دیگر اینکه، فاطمه ستوده روز پنجشنبه، ۲۴ اردیبهشت ۹۴، از ساعت چهار تا شش بعدازظهر در غرفهی انتشارات ققنوس (شبستان) خواهد بود. اگر شما هم آمدید، دست تکان بدهید تا همدیگر را ببینیم و گپ بزنیم.
2 بازتاب