چهار ستاره مانده به صبح

شروع یک رؤیای نو

«چون آبی اساساً آدم محکمی است و کم‌تر از بقیه‌ی آدم‌ها دچار افکار تیره و تار می‌شود و اگر در لحظاتی دنیا به نظرش جای مزخرفی بیاید، ما که هستیم که به او خرده بگیریم.

شاید این مهم‌ترین استعداد او باشد. نه این‌که دچار سرخوردگی نمی‌شود، بلکه هرگز مدّتی طولانی ناامید باقی نمی‌ماند.

شاید تنها ایستادن بهتر از متکی بودن به دیگران باشد.»

پل استر (Paul Auster)

«اگه نظر منو بخوای، نصفِ کثافت این دنیا تقصیر آدم‌هاییه که از «منِ» حقیقی‌شون استفاده نمی‌کنن.»

جی.‌ دی. سالینجر

«علف پژمرده می‌شه، آهن زنگ می‌زنه و نادرستی روح آدمو می‌پوسونه. خدایا، ما گناه‌کارها رو ببخش.»

آنتوان چخوف، زندگی من، صفحه‌ی ۵۰

«می‌گن زن کمک‌دست مرده. من کمک‌دست می‌خوام چی کار؟ خودم به خودم کمک می‌کنم. آدم کسی رو می‌خواد که باهاش حرف بزنه نه کسی که همیشه لب‌هاش رو همه، یعنی منظورم کسی‌یه که شعور داشته باشه، احساس داشته باشه. وقتی آدم نتونه  دو کلمه با زنش حرف بزنه فایده‌ی این زندگی چی‌یه؟»

آنتوان چخوف، زندگی من، صفحه‌ی ۱۲۸

«هر آدمی خودش باید خوبی و بدی‌رو تعیین کنه، بدون این‌که منتظر بشه بشریت مسئله‌رو با تحول تدریجی براش حل کنه.»

آنتوان چخوف، زندگی من، صفحه‌ی ۶۳

«حقیقت این است که آدم‌ها کم‌تر به یکدیگر محبّت دارند. آن‌ها دارای این غریزه‌ی دیوانه‌وار برای زندگی هستند. امّا هرگز به چیزی غیر از شخص خودشان وابسته نمی‌شوند.»

یادداشت‌های روزانه‌ی ویرجینیا وولف

«نوشتن باید لذّتی روزانه باشد.»

یادداشت‌های روزانه‌ی ویرجینیا وولف

«وقتی می‌نویسم کم‌تر احساس غم می‌کنم. پس چرا بیش‌تر آن  را روی کاغذ نمی‌آورم؟ خُب، غرور به آدم این اجازه را نمی‌دهد. می‌خواهم به‌نظر موفق جلوه کنم، حتّی به نظر خودم.»

یادداشت‌های روزانه‌ی ویرجینیا وولف

«واقعیّت این است که نوشتن لذتی عمیق می‌دهد و خوانده شدن خوشایندی سطحی در پی‌دارد.»

یادداشت‌های روزانه‌ی ویرجینیا وولف

«خلق و خویِ نویسنده چنین است؛ هرگز نمی‌تواند مثل دیگران به‌سادگی صادقانه رنج ببرد، بیندیشد، دوست بدارد و احساس کند، بی‌آن‌که پس از هر شادی و هر قطره اشک خود را بکاود و ضمیرش را بشکافد.»

یادداشت‌های روزانه‌ی ویرجینیا وولف