این یادداشت برای سوّمین بار نوشته می شود و اگر این سازمان برق و رایانۀ عزیز مشکل تازه ای را باعث نشوند، منتشر می شود تا لبیک گفته باشیم دعوتِ حضرتِ بزرگوارش را در پاسخ به این سؤال؛
کتابهایی که ناتمام گذاشته اید، کدام اند؟
برای من که عادتِ به امانت گرفتنِ کتاب از کتابخانه را از کودکی دارم و در جوانی به عود رسانده ام آن را، چه بسیار کتاب هایی هستند که به دلیل ضیقِ وقت، ناتمام رها کرده ام به امیدِ شاید وقتی دیگر … منتها، از این همه می گذرم که در حوصلۀ خودم نیز نمی گنجد اشاره به آنها و بسنده می کنم به قفسۀ شخصی کوچکِ خودم و مثلن، مادر نوشتۀ ماکسیم گورکی که بیشتر از دو سال است هی تلاش می کنم برای خواندن آن و هر بار، همان آخرین سطر از آخرین صفحه ای که خوانده ام (ص ۶۰) را دوباره مرور می کنم که پاول به مادرش می گوید: ” روح را خرد می کنن نه جسم رو … وقتی که با دست های آلوده به روح انسان دست می زنند از شکنجه هم دردناکتره. ” و بعد، عطر کاهی صفحاتِ کتاب را می بلعم و می گذارمش کنار ِ خرمگس ِ لیلیان اتل وینیچ که محالِ ممکن است بخوانمش هیچ وقت! گیرم هۀ دنیا متفق القول باشند دربارۀ شاهکار بودن آن! ولی، من دوست ندارم این کتاب را.
دیگری، به سوی فانوس دریایی نوشتۀ ویرجینیا وولف است که سرنوشت غریبی داشته و هر بار، کتاب را از صفحه ای که باز شده خوانده ام تا پنج صفحه بعد از آن و الان نمی شود گفت خوانده ام آن را و یا نخوانده ام در واقع!
بماند که بیشتر از دو ماه است خانم دالاوی و کتابی دربارۀ رابعه عدویه را هم دست گرفته ام که ناتمام مانده اند فعلن و تا به سرانجام برسند یکی، دو هفتۀ دیگر زمان می برد و … ووو …
در پایان، دعوت به عمل می آید از دوستان (همه با هم به خصوص خیاط باشی خوبم، آوامین نازنین، خاطرۀ دل انگیز، هومن جانِ مهربان، شما دوست عزیز) تا دربارۀ کتاب های ناتمام خود بنویسند.
بعدن؛
+ دیر امّا با علاقه …برای رؤیا… چهار ستاره مانده به صبح
:: مادر، ماکسیم گورکی(دانلود)
:: خرمگس، لیلیان اتل وینیچ (دانلود)
:: به سوی فانوس دریایی (کتاب نیوز)
محسن در 08/08/05 گفت:
سپاسگذاریم دیگه !
آوامین در 08/08/05 گفت:
چه جالب عزیزم !من هم می خواستم پست امشبم این باشه !


ووووووووووووو….رویا جونم خوبی؟ مواظب خودت باش…همین…بقیه اش رو ته دلم می گم !
آوامین در 08/08/05 گفت:
منو دعوت کردی؟؟؟؟؟؟می دونی می خواستم اینجوری بنویسم :

رویا خانومی زود تر سرحال بشو…باشه؟
چند وقتیه یه بازی وارد نت شده اونم کتابهای نخونده !کسی از ما دعوت نکرده ولی چون خیلی جالبه به نشرم خودم از خودم دعوت می کنم که بنویسم !الان که دیدم منو دعوت کردی کلی ذوق همزبانی همدلی کردم.یادته؟
آوامین در 08/08/05 گفت:
رویا جان تو هم سه نقطه ای شدی ؟!
کمال هم نشینه ها !کامنتت رو ببین !سه تا سه نقطه !
خاطره در 08/08/05 گفت:
اول اینکه ممنون بابت دعوتتون…
دوم اینکه:
با کمال افتخار میپذیرم…( میتونی تصور کنی که مثل بانوان زمان اسکارلت اوهارا … یه کوچولو زانوهامو خم کردم و در حین ادای احترام به طرز زیبایی !! این جمله رو گفتم!)
خاطره در 08/08/05 گفت:
امشب که قد نمیدهد..اما قول میدهم..اگر خدا بخواهد… فردا پیش از ظهر… پستی بر این مبنا بنگارم…

آوامین در 08/08/05 گفت:
می خوام پرشین رو خفه کنم !الان سه ساعته باز نمیشه !دارم از دستش دیوونه میشم !چی کار کنم من !
فتانه در 08/08/05 گفت:
به سوی فانوس دریایی رو منم نتونستم بخونم ولی خرمگس رو چند بار خوندم.
شاهین رهنما در 08/08/05 گفت:
سلام
از لطف شما ممنونم .
ندا در 08/08/05 گفت:
در مورد کتاب مادر… منم هیچوقت نتونستم تمومش کنم.چراا؟ نمیدونم!!
زوربا در 08/08/05 گفت:
سلام
از من اگر چه دعوت به عمل نیامد و نخواهد آمد ولی من هم آدمم خب
من هیچ کتاب ناتمامی تو زندگی ندارم گرچه تا حالا بیش از دو سه تا نخوندم ولی
همون دو سه تا رو کامل و از ته دل خوندم
الان هیچ نیست جز دو سه تا کتاب دیگه
یکیش زندگی – ی- کتابی که هنوز تمام نشده تا منم تمامش رو بخونم
ولی تا جایی که نوشته شده خوندم و یاد گرفتم خیلی چیزها
اینکه مثلآ لذت ببرم
دیگریش رو در مجالی بعد مینویسم و بعد میخونم
ناراحت شدیم از این همه کودکانه
هومن - گندم در 08/08/05 گفت:
سلام
چه شوری افتاده است اینجا
دستمان به روی کیبرد هاج و واج می چرخید
بر کدام دکمه فرود آید و چه ردی تیره ای بر این صفحه روشن بزند
بگذریم
لبیک
ما هم خواهیم گفت چه ها را تا انتها نخوانده ایم
بزودی
زود
با ارادتی دیگر
هومن از گندم
آوامین در 08/08/05 گفت:
پس همیشه باش !باشه؟
بی جواب در 08/08/05 گفت:
کتاب های ناتمام زیادی دارم تریسترام شندی… نقد عقل مدرن… و شاید کتاب های که هیچ وقت تمام نکنم…
اوهام در 08/08/05 گفت:
من هم مثل دوستم بی جواب کتاب های زیادی دارم و البته بر این عقیده ام که لازم نیست کتابی را از صفحه ی اول تا آخر بخوانی مراجعه به وی}ه نامه شهروند دو هفته ی بعد و اینکه چگونه کتابی را نخوانیم بد نیست!!!
خیاط در 08/08/05 گفت:
رؤیا بنویس دیگه!بسه معرفی کتابهای خونده و نخونده ت! نمیاد؟ندیدی تو سریال قریب؟بشین تو تشت آب گرم…
علی شیروی در 08/08/05 گفت:
خاصیت سیال ذهن توی به سوی فانوس دریایی همینه … نمیشه خوندش!
با توی تشت نشستن هم موافقم کلا!
مخلصیم.
همین!
عادله در 08/08/05 گفت:
در مورد خرمگس اشتباه کردی . واقعن اشتباه کردی
واصح در 08/08/05 گفت: