۱۵ دیدگاه نوشته شده است! »
خدا هرگز دیر نمیکند
حضرت علی علیهالسلام؛ «به آن چیزی که ناامیدی و امید نداری، امیدوارتر باش از آنچه به آن امید داری. زیرا، موسی رفت برای خانوادهاش آتش تهیه کند، خداوند با او سخن گفت. ملکهی سبا نزد سلیمان رفت تا بر سر کفر با او مصالحه کند، مسلمان بازگشت و ساحران فرعون رفتند موسی را شکست بدهند، به او مؤمن شدند.»
بگرد
وبلاگهای زنده
چهار ستاره مانده به صبح
- نقشههایی برای پیدا شدن
- این ماییم، ملتی تنها در آستانهی فصلی سرد
- میبوسمت و رهایت میکنم
- به نام آبان
- روز المر را در خانه جشن بگیریم
- سرنخهای بهاری
- سلام جهان!
- کتابها منتظرند؟
- چگونه مرور کتاب بنویسیم؟
- نخودی
- به افقِ کتابخانهی من
- به یادِ میلک
- این گوزن مال همه است!
- دربارهی سرگذشت یک دایناسور
- شاهکارهای ادبیات را به زندگیتان دعوت کنید
- جایی که وحشیها نیستند
- آموتخانه؛ خانهی مردم
- به سلامتیِ شادی
- برسد به دست والدین، معلمان، مربیان، هنرمندان و غیره!
- یک کتاب خوب، یک اتفاق بد
برچسب
book
books
I Love Books
ادبیات کودک و نوجوان
اقتباس
انتشارات امیرکبیر
انتشارات ققنوس
انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
داستان کوتاه
داستان کودک
رمان
رمان ایرانی
رمان خارجی
رمان نوجوان
رمان کودک
روانشناسی
زندگی جدید جناب دایناسور
شعر
شعر نو
عشق
عکس
فیلم
فیلم ایرانی
فیلم خارجی
فیلم سینمایی
لاکپشت پرنده
مجموعه داستان
مجموعه شعر
نشر آموت
نشر افق
نشر نون
نشر چشمه
نشر چکه
نمایشگاه کتاب
نوجوانان
نویسندگی
کتاب
کتاب تصویری
کتاب نوجوان
کتاب کودک
کتاب کودک و نوجوان
کتابخوانی
کودکان
کودکان و نوجوانان
یزد
از این لحاظ
- I Love Books
- Life is Beautiful
- اتاق تجربه
- ادبیات مقاومت
- ارادتمند شما عزرائیل
- از خانهی خودمان شروع کنیم
- اوستا کریم! نوکرتیم
- اوکی مِستر
- اینم یه جورشه
- بابا گلی به جمالت
- بازی وبلاگی
- به اضافهی من
- بچّهی سرراهی
- جام جهانی برزیل
- حاشیه بر متن
- خبرگزاری رؤیا
- دربارهی خودم
- دربارهی کتابها
- دستهبندی نشده
- رؤیای نوشتن
- رمان
- روانشناسی
- ریزش هوای سرد
- زندگینامه
- شعر
- صبح روز چهارم
- صفحهی بیست
- فیلمنامه
- ماجراهای من و راجرز
- مادموزل مارکوپلو
- مجموعه داستان
- نمایشگاه کتاب تهران
- هایکو کتاب
- هر چی
- پویا ایناشون
- کتاب یزد
- کتابخانهی روستایی
- کتابخوانی برای سالمندان
- کودک و نوجوان
- یزدگَردِ چهارم
- یک چمدان عکس
آرزو در 08/08/05 گفت:
ایشان به خانم های نشسته در پای تلویزیون رحمشان آمده رفیق جان!
رضا در 08/08/05 گفت:
از قدیم گفتن: «علف باید به دهن بزی شیرین بیاد.» خب حالا به دهن فرج الله سلحشور شیرین اومده دیگه.
رضا در 08/08/05 گفت:
راستی یادم رفت بنویسم که اومده بودم بازم تیکه بارت کنم و برم. عیبی نداره! این دفعه رو رحم می کنم؛ آخه مطلبت خوب بود. دفعه ی بعد حالتو می گیرم.
مریم در 08/08/05 گفت:
آره منم این سوال رو توذهنم کردم…
سارا در 08/08/05 گفت:
خدا رو شکر که ندیدم این فیلم رو.
ابوذر در 08/08/05 گفت:
عادله در 08/08/05 گفت:
جالبه . منم وقتی تبلیغشو دیدم با خودم گفتم یعنی این یوسف باعث شد دست زنان مصر با چاقو ببره یا من خیلی مشکل پسندم!
حمید در 08/08/05 گفت:
کاش عکس را جای دیگری آپلود کنید. سرور قدس خیلی مساله دارد و گاهی هست عکس و گاهی نیست.
چهار ستاره مانده به صبح؛
:: مرسی بابت تذکرتان. همین کار را کردم. امیدوارم زین پس، همش باشد این عکس.
نگار نوجوان در 08/08/05 گفت:
اتفاقن من هم که فیلم را دیدم همین را گفتم! و کاش می شد با من مشورت می کردند گزینه های بهتری در اختیارشان می گذشتم! والله
خاطره در 08/08/05 گفت:
کجای کاری… برو خداروشکر کن که مثل فیلم ایوب پیامبر که خود فرج ا… به جای حضرت ایوب بازی کرد و کلی بهش تیکه انداختن … اینبار جای حضرت یوسف بازی نکرده!!
صورتهای کاغذی در 08/08/05 گفت:
منم موندم والا!
منا در 08/10/10 گفت:
باید یه کارایی کرد رو سلیقه کارگردان. یه چیزی تو مایه های دستشویی و …!
سارا در 08/10/12 گفت:
به نظر من اگه کمال تقه رو که تو سریال بزنگاه بازی کرد میاوردن خیلی بهتر بود
عرشیا در 08/11/25 گفت:
این یوسف که خدائیش اواس. حتما یسری مردا می پسندن ، والا زنا حتما از قیافش اقشون میگیره. وقتی یه مرد بخواد یه مرد خوشگل پیدا کنه همین میشه دیگه سلیقش. والا قحط که نشده بود خودم میرفتم بازی میکردم.
maryan در 08/12/15 گفت:
be nazare man in agha vaghan ziba hastan shoma axe bedune grimeshuno bebinin bad nazar bedin