×
مثلن فکر کنید روز ِ تعطیل است و آدم مجبور باشد که برود یکجایی عینهو سرکار، بعد راهپیمایی یومالله، تو باید بروی یکسمتی نزدیک انقلاب، خیابانهای کوفتی را بسته باشند، کلّی پیادهروی به علاوهی تهرانگردی، که دستآخر از ونک یکراهی پیدا کنی … ووو … آنوقت تا عصر در همان محل که عینهو سرکار است هی نشسته باشی تنها و بعد، پایه پیدا شود که بروی سینما آن هم نه از نوع جشنواره که بیحوصلهای برای ایستادن توی آن صفهای طویلِ نمیدانم به چه معنا، یعنی فکر میکنید اصلن هوش و حواس مانده برای آدم که بخواهد فیلم خوب هم ببیند؟ همین نمکپاشهایی که «قدرتالله صلحمیرزایی» جمع کرده بود توی فیلماش کفایت میکرد برای کمی، فقط کمی بیخیالی. من این فیلم را دستهبندی میکنم در گروه اتوبوسیها و رونوشت به تمام تعاونیهای عزیز در ترمینال جنوب، غرب، شرق و صد البته ترمینال شهیدکلانتری کرج.
sara در 09/02/10 گفت:
man peyghame shoma ro darbareye mardha daryaft kardam. mibinam ke hameye donya be natijeye ma reside and:D
چهار ستاره مانده به صبح در 09/02/11 گفت:
yes yes :)) bayad sabt konim nazarat e arzeshmandemoon ro khahar
محمّد در 09/02/11 گفت:
دلت خیلی پره مثل اینکه!!! نکنه شما معاند نظام هستید… بله؟
البته تنهایی هم نبوده. خبرها حاکی از این مورد میباشد.
چقدرم غر میزنه:دی
چهار ستاره مانده به صبح در 09/02/11 گفت:
:)) نه زیاد هم پُر نیست دلام فقط طفلکی اون دوستمون که یه ساعت کاشته شد توی خیابون. نچ تنهایی هم نبود. غر هم میزنه. دستشویی هم نمیره. الان شما خوبی؟