«… بهتر بود به وقت دیروز میآمدی. تو اگر مثلن هر روز ساعت چهار بعدازظهر بیایی من از ساعت سه به بعد کمکم خوشحال خواهم شد، و هر چه بیشتر وقت بگذرد احساس خوشحالی من بیشتر خواهد بود. سر ساعت چهار نگران و هیجانزده خواهم شد و آن وقت به ارزش خوشبختی پی خواهم برد. ولی اگر در وقت نامعلومی بیایی دل مشتاق من نمیداند کی خود را برای استقبال تو بیاراید …»
شازده کوچولو، آنتوان دوسنت اگزوپری
مهشاد در 09/08/02 گفت:
آی آی آی آی… از این تکه از شازده کوچولوی دوست داشتنی که گذاشتی اینجا…عجییییب چسبید. و چه حقیقتی ست..
شازده کوچولو را مثل اینکه باید بخوانم باز تکراری نمی شود