چهار ستاره مانده به صبح

شروع یک رؤیای نو

گفت: «و بترسی، بدجوری بترسی.»

گفتم: «بله. گاهی بدجوری می‌ترسم. آدم خیلی کوچک است و دنیا خیلی بزرگ. آدم مثل یک بچه‌ی کوچکِ کوچک است. آدم یکسره تنهاست. آدم نمی‌داند چه به سرش می‌آید. آدم نمی‌داند چه کسی از او حمایت می‌کند.»

«بله، بله.»

دیوید آلموند، چشم بهشتی، صفحه‌ی ۲۳۸

۲ دیدگاه نوشته شده است! »

  1. سما در 11/09/10 گفت:

    بله. آدم یکسره تنهاست…. و این احمق‌ها هی توی تلویزیون و رادیو داد می‌زنند که «هیچ‌کس تنها نیست»
    یکی نیست بگوید مردک! مگر چیزی جز تنهایی هم هست؟

  2. چهار ستاره مانده به صبح » پیش‌نهادهایی برای نمایش‌گاه کتاب؛ دیوید آلموند در 15/05/09 گفت:

    […] که خریدم و می‌توانم بگویم عاشق فضا و شخصیت‌های رمان چشم بهشتی‌ام. کتاب‌های آقای آلموند برای گروه سنی کودک و نوجوان […]

  1. 1 بازتاب

  2. مه 9, 2015: چهار ستاره مانده به صبح » پیش‌نهادهایی برای نمایش‌گاه کتاب؛ دیوید آلموند

دیدگاه خود را ارسال کنید