«چرا فکر کردی تنهایی من مثل یه گلیم پاخوردهست که توی مطبخ هر خونهای میشه پهناش کرد؟ تنهایی من رنگ و بوی دیوار و پنجره و گلیم خونهی خودم رو داره. نمیدونم اینا چند میارزه؟ولی تنهایی من مثل تنهایی هر کس دیگهای محترمه.»
شروع یک رؤیای نو
«چرا فکر کردی تنهایی من مثل یه گلیم پاخوردهست که توی مطبخ هر خونهای میشه پهناش کرد؟ تنهایی من رنگ و بوی دیوار و پنجره و گلیم خونهی خودم رو داره. نمیدونم اینا چند میارزه؟ولی تنهایی من مثل تنهایی هر کس دیگهای محترمه.»
حضرت علی علیهالسلام؛ «به آن چیزی که ناامیدی و امید نداری، امیدوارتر باش از آنچه به آن امید داری. زیرا، موسی رفت برای خانوادهاش آتش تهیه کند، خداوند با او سخن گفت. ملکهی سبا نزد سلیمان رفت تا بر سر کفر با او مصالحه کند، مسلمان بازگشت و ساحران فرعون رفتند موسی را شکست بدهند، به او مؤمن شدند.»