اوّل، قبلتر حسن فتحی گفته بود که پستچی سه بار در نمیزند (۱۳۸۷) در ژانر وحشت نمیگنجد. بلکه یک فیلم معمایی و جناییست که اشارههایی هم دارد به فرهنگ و تاریخ معاصر ایرانی. بعد هم طفلکی فتحی کلّی دلنگران مخاطب عام بود بس که فیلم ساختاری پیچ در پیچ دارد. برای هماین ته فیلم را آوانس داد به این گروه از مخاطبان که وقتی فروتن و باران عاشق ِ هم میشوند این بندههای تماشاگرِ عام هم حال کنند!
امّا داستانِ سخت و دیرفهمِ فیلم چیست که آن را ویژهی مخاطب خاص میکند و برای مخاطب عام دور از درک است؟ یک ساختمانِ باشکوهِ قدیمی را تصوّر کنید که قدمتِ آن به قاجار برسد. سه طبقه باشد و مستقر در باغی بزرگ. حالا یک شازدهصولت داریم با بازی علی نصیریان و بانوی او؛ رؤیا تیموریان. کلفتی هم هست با پسرکش. این چهارنفر در طبقهی سوّم این ساختمان پنهان شدهاند. زمانِ رضاخان است گویا و فرار شازدههای قجری. در طبقهی دوم این بنا، ابرام غیرت را داریم با زنِ صیغهای او در زمانِ پهلوی. طبقهی اوّل هم شده مخفیگاهِ فروتن که دختری را گروگان گرفته تا انتقامِ مرگِ دختری دیگر را بگیرد. زمانِ این روایت تهران معاصر است. آن پسرک هم نقطهی اتصال این سه زمان است. کارگردان میگوید که بیشتر از مصادیق تأکید او بر مفاهیم بوده است و «هر یک از ما میتوانیم این کودک باشیم. در فیلم سه برش از زندگی او را میبینیم و فیلم نشان میدهد اگر این کودک بدون عشق زندگی کند، به هیولا تبدیل میشود.»
همآنطور که حسن فتحی میگوید این فیلم هیچ هول و هراسی را به دل آدم نمیریزد. پس ربطی ندارد به سینمای وحشت. البته به نظر من هیچ هم یک فیلم معمایی نیست. والله اگر ذهن ما درگیر یه گره سادهی داستانی شده باشد، معمای سختِ پیچیده پیشکش! دربارهی جنایی بودنِ فیلم امّا فتحی درست میگوید؛ چهار، پنج نفری در این فیلم مفت مفت میمیرند.
دوّم، دو فیلم (این و این) به نام «پستچی همیشه دو بار در میزند» ساخته شده که فیلمنامهی آنها بر اساس یک رمان جنایی به هماین نام نوشته شده است. رمان «پستچی همیشه دو بار در میزند» اثر جمیز م. کین یکی از کتابهایی است که در فهرست صد رمان برتر Modern Library معرفی شده است. البته از این دو فیلم، نسخهای که در سال ۱۹۴۶ تولید شد در فهرست صد فیلم ترسناکِ دنیا قرار گرفت و یکی از مهمترین فیلمهای تاریخ سینما در سبک نوآر است.
سوّم، سلام ویدا.