«من داستان نوشته شده و چاپ نشده زیاد ندارم. کلاً من زیاد داستان نمینویسم اما یه داستان رو بسیار مینویسم. یعنی من واقعن به جادوی بازنویسی اعتقاد دارم. لاشهی یک داستان رو شما با یه بازنویسی میتونید به یه شاهکار تبدیلش کنید. شما تو هر بازنویسی به یه عالم امکان و انتخاب جدید میرسید و این باعث میشه که به اون کنه اتفاقی که شما تو بار اول نوشتید پی میبرید. اولین نوشتار یه داستان مث یه جرقه کوچولو میمونه، به خاطر همینه که ما مثلن رمانهای بزرگ دنیا رو نگاه میکنیم میبینیم خط کلی داستانیشون یه چیز خیلی سادس. یه دانشجویی یه پیرزن رباخوار رو میکشه و یه سری مسائل جنبی ذهنی و عاشقانه هم براش پیش میاد. این جنایت و مکافاته؟ وقتی میری تو کتاب و دست جادوگر داستایوفسکی بهش میخوره میشه یه عظمتی مثل جنایت و مکافات.»
{+}