هنوز تمام نشدهام، ولی امسال دارد تمام میشود. مانده فقط یک هفته، هفتهی آخرِ سال و بعد، عید میشود. عیدِ هنوز مسخرهی پُردردسرِ کسلکننده.
دلم میخواست تمام شوم؟ نمیدانم. من یکبار از آن دنیا برگشتم، سیزده ساله بودم و توی فکر فرشتههای سپیدپوش که خودم را دوباره توی خانهی خودمان دیدم و جهان جلوی چشمهایم تیره و تاریک شد، ولی موقّت. از آن روز تا الان مجبور بودهام به ادامهی زندگی، با خوشیهای بسیار و زیادیِ ناخوشیهایش. راضی بودهام؟ انتخابی در میان نبود که حرفِ رضایت باشد یا عدمرضایت. ناگزیر بودهام به زندگی و هنوزم هستم و از شما چه پنهان، بهقدر ِ بیمیلیام نسبت به زندگی، دیگر از مرگ هم میترسم. خیلی.
روزیکه توی وبلاگ، یک کتگوری میگذاشتم با موضوع مرگ، خیال نمیکردم توی یک سال اینقدر آدمِ شناسِ مشهور توی این مملکت از دنیا برود که امسال رفت. آنقدر که از یکجا به بعد دیگر دست و دلم نمیرفت به دو خط نوشته و چهارتا لینک. هی فلدر باز میکردم، اسم مرحوم/مرحومهی بعدی را مینوشتم و دعا میکردم که الهی هر چی خاک او، بقای بقیه بلکه عالیجناب مرگ بیخیال شود، برود مرخصی، جایی. ولی نرفت. نمیرود که.
بعد از رضا کرمرضایی (۱۴ فروردین +)، کیوان سپهر (۱۷ فروردین +)، محمود بنفشهخواه (۱۸ فروردین +)، کیومرث ملکمطیعی (۲۱ فروردین +) جهان قشقایی (۲۲ فروردین +) حمیده خیرآبادی (۳۰ فروردین +) عطا جنکوک (۱ اردیبهشت +)، نسرین خسروی (۵ اردیبهشت +)، نعمت حقیقی (۸ اردیبهشت +)، علیمحمّد حقشناس (۱۰ اردیبهشت +) معصومه سیحون (۳۱ اردیبهشت +) محمّدرضا اعلامی (۶ خرداد +) آندره آرزومانیان (۱۱ خرداد +)، محمود بهرامی (۱۶ تیر +)، عنایتالله رضا (۱۸ تیر +)، رحیم رضازاده ملک (۲۲ تیر +)، کاظم برگنیسی (۳۰ تیر +)، بهمن محصص (۶ مرداد +)، فرید سلمانیان (۷ مرداد +)، محمّد نوری (۹ مرداد +)، علی نامور (۱۰ مرداد +)، مهین شهابی (۱ شهریور +)، رضا خندان (۱۰ مهر +)، علینقی منزوی (۲۷ مهر +)، حسین نصرآبادی (۴ آبان +)، پریرخ دادستان (۲۲ آبان +)، مهدی آریاننژاد (۲۳ آبان +)، شمس آلاحمد (۱۴ آذر +)، محمدحسین باقی (۲۹ آذر +)، حسن امداد (۲۹ آذر +)، محسن یوسفبیک (۱۶ بهمن +)، عباس امیری (۷ اسفند +)، ابوالقاسم گرجی (۹ اسفند +)، مهری ودادیان (۹ اسفند +)، محمود روحالامینی (۱۷ اسفند +)، ایرج افشار (۱۸ اسفند +) نوبت رسید به علی عامهکن (۱۹ اسفند +)
حالا به عامهکن فکر میکنم که فقط به اسم میشناسمش و نقّاشیهایش و میدانم پنجسال از من بزرگتر بود و با همهی مبارزهاش برای بودن، دیگر نیست و راستش، ترسیدهام. خیلی.
بعدننوشت)؛ عالیجناب مرگ بیخیال نمیشوند انگار، سیدعلی موسوی بهبهانی (۲۳ اسفند +) و اسد بهرنگی (۲۸ اسفند +) بیخاطرهی سالهای بعد از میان ما رفتند به رحمتِ خدا.
مانی ب. در 11/03/12 گفت:
عیدِ هنوز مسخرهی پُردردسرِ کسلکننده!
بامزه بود.
آریانا دبیراجلال در 11/03/14 گفت:
می شناختمش علی عامه کن را. نه چندان دور و نه از نزدیک. اما دلمان می تپید برای آشنایی که درد می کشد…
عیدِ هنوز مسخرهی پُردردسرِ کسلکننده!
برای من هم. ترسناک و دلهره آور را هم چاشنی اش کنید.
سلام
چهار ستاره مانده به صبح در 11/03/20 گفت:
دوست عزیز، آریانا؛ سلام.
روح آقای عامهکن شاد باد الهی
و برایتان آرامش آرزو میکنم.
محمدعلی در 11/03/17 گفت:
دکتر سیدعلی موسوی بهبهانی؛ سهشنبه، ۲۴ اسفند
http://www.ibna.ir/vdccimqo.2bqoe8laa2.html
چهار ستاره مانده به صبح در 11/03/20 گفت:
خدا رحمتشون کنه 🙁