«دوست دارم که یکبار دیگر به مونته فرمو بیایم. و با تو قدم بزنم. در خیابانهای پیانورا به دنبالت بیایم؛ درحالیکه ژامبون و کاموا میخری. اما این کار را نخواهم کرد. نمیآیم. عجیب است که گاهی آدم چیزهایی را بر خود حرام میکند که شاید بهشدت آرزویش را دارد، و کاملاً حلال، عادی و طبیعیاند. اما من نخواهم آمد. دیگر جدایی از شما اتفاق افتاده است. من دیگر دور شدهام.»
شهر و خانه، ناتالیا گینزبورگ، ترجمهی محسن ابراهیم، نشر هرمس، صفحهی ۳۴