لیلی گلستان؛ «همهی عمر فکر کردهام اگر ارضای شخصی نداشته باشی، نمیتوانی دیگران را راضی کنی. اگر خودت خوشحال نباشی، نمیتوانی دیگران را هم خوشحال کنی. خودم و رضایت خودم شرط اول زندگیام بود. هنوز هم هست.
مادرم که از نسل دیگری بود، رضایت شخصی را در راضی کردن دیگران میدید، اما نمیدانست که کسی که قرار است راضی شود، در پشت ذهنش میداند که مادرم خودش راضی نیست.
یادم میآید تازه موز به ایران آمده بود. مادرم دو عدد موز خریده بود. یکی را به من داد و یکی را به برادرم و خودش نخورد. من هرگز مزهی زهرِمارِ آن موز را فراموش نمیکنم. حالا اگر خوش نصف موز را خورده بود و نصف دیگر را به من داده بود بهتر نبود؟…بهتر نبود؟چرا خیلی بهتر بود.»
حامد در 08/08/05 گفت:
سلام کارت عالیهههههههههههههههههه
حامد در 08/08/05 گفت:
زندگی دفتری از خاطر هست. یک نفر در شب کم، یک نفر در دل خاک، یک نفر همدم خوشبختی هاست، یک نفر همسفر سختی هاست، چشم تا باز کنیم عمرمان میگزرد ما همه همسفریم
__________
از زندگی در 08/08/05 گفت:
موافقم! کاملاَ !
زهره در 08/08/05 گفت:
می بینم که حرف فلسفی از خودت در می کنی !
زهره در 08/08/05 گفت:
از شواهد بر می آید که حالتان …..
خیاط در 08/08/05 گفت:
سلام،خوب می نویسید ،وبلاگتان یک ماهه است؟
همان موزها باعث شد من یاد بگیرم همه چیز را در یک گذشت بسنجم و مثل مادرم …
سامان کاشی در 12/05/08 گفت:
این انتخاب عالی بود.